استاندارد طلا در مقابل پول اعتباری
یک مقاله ی وسیع درباره ی استانداردِ طلا تحت عنوان دایره المعارف اقتصاد و آزادی آن را به عنوان انجمنی با حضور کشورهای مختلف به منظور تعیین قیمت ِ ارزهای داخلی شان با توجه به مقدار مشخصی از طلا تعریف کرد. پول ملی و دیگر اشکال پول (سپرده بانکی) با قیمت معین به صورت رایگان به طلا تبدیل شد.
یک کشور تحت این استاندارد قیمتی برای طلا تعیین کرده است ، هر اونس آن برابر با 100 دلار خرید و فروش می شود. این به طور موثر ارزشی برای واحد پولی تعیین می کند، طبق فرضیات ما یک 1 دلار برابر با 100/1 از اونس آن است. دیگر فلزات ارزشمند برای تعیین استانداردِ پولی مورد استفاده قرار گرفته اند، استانداردِ نقره به طور رایج 1800 است. ترکیب استانداردِ نقره و طلا ، استانداردِ دو فلزی نامیده می شود.
یک تاریخچه ی خیلی مختصر از استاندارد طلا
اگر می خواهید جزئیاتی از تاریخچه ی پول بدانید، یک وب سایت عالی به نام زمان سنجی ِ مقایسه ای پول است که جایگاه ها و تاریخ های مهم در تاریخچه ی پولی را با جزئیات نشان می دهد. در طول سال های 1800 ایالت متحده دارای سیستم دو فلزی پول بود، با این وجود، به طور ویژه بر استانداردِ طلا و مقدار خیلی کمی نقره تجارت می شد. استاندارد طلا درست در سال های 1900 رشد کرد. این استاندارد به طور موثری تا سال 1933 هنگامی که رییس جمهور فرنکلین روزولت مالکیت شخصی طلا را غیر قانونی اعلام کرد، به پایان رسید (بجز جواهرات).
سیستم Bretton Woods در سال 1946 یک سیستم تغییر نرخ معین ایجاد کرد که به دولت ها اجازه می داد تا طلایشان را به خزانه داری ایالت متحده به قیمت 35 دلار بر هر اونس بفروشند. سیستم برتون وودز در 15 آگوست سال 1971 زمانی که رییس جمهور ریچارد نیکسون تجارت طلا به قیمت معین ِ 35 دلار بر اونس را متوقف کرد، پایان یافت. در آن زمان برای اولین بار در تاریخ، لینک های رسمی بین مهم ترین واحدهای ارزی جهانی و کالاهای واقعی به خدمت گرفته شد. این استاندارد در هیچ اقتصاد مهمی تا آن زمان اتفاق استفاده نشده بود.
امروزه از چه سیستم پولی ای استفاده می کنیم؟
تقریبا تمام کشورها شامل ایالت متحده از پول اعتباری استفاده می کنند که واژه نامه آن را پولی ذاتا بی فایده تعریف می کند، که تنها برای مبادله بکار می رود. ارزش پول با ذخیره و تقاضا برای پول و ذخیره و تقاضا جهت کالا و خدمات دیگر در اقتصاد تعیین شده است. قیمت برای آن کالا و خدمات شامل طلا و نقره می شود که طبق نیروی بازار دچار نوسان می شوند.
سود و هزینه ی استانداردِ طلا
سود اصلی این استاندارد که از سطح پایین تورم اطمینان می یابد. در مقالاتی مانند تقاضا برای پول چیست؟ که تورم از ادغام 4 عامل بوجود می آید:
عرضه ی پول افزایش یابد
عرضه ی کالا افزایش یابد
تقاضا برای پول افزایش یابد
تقاضا برای کالا افزایش یابد
اگر عرضه ی طلا آنقدر سریع تغییر نکند، آنگاه عرضه ی پول ثابت می ماند. استاندارد مانع چاپ بسیار زیاد پول در یک کشور می شود. اگر عرضه ی پول بسیار سریع رشد کند، آنگاه مردم پول را با طلا مبادله می کنند. اگر این اتفاق خیلی طولانی شود، طلاهای موجود در خزانه داری تمام می شود. این استاندارد ، ذخیره ی فدرال از اعمال سیاست هایی که به طور شاخص ، رشد عرضه ی پول را که منجر به محدود شدن نرخ تورم یک کشور می شود ، محدود می کند. استاندارد طلا همچنین چهره ی بازار مبادلات خارجی را تغییر می دهد. اگر کانادا روی استاندارد طلا باشد و قیمت هر اونس طلا برابر با100 دلار باشد، و مکزیک نیز روی استاندارد طلا و قیمت هر اونس طلا 5000 پزو باشد، آنگاه یک دلار کانادا برابر با 50 پزو مکزیک است. استفاده ی بیش از حد از استاندارد طلا منجر به یک سیستم نرخ مبادله ی ثابت را می شود. اگر تمام کشور ها از استاندارد طلا استفاده کنند ، آنگاه تنها یک واحد ارزی واقعی وجود خواهد داشت، استاندارد طلا، که باقی چیزها ارزششان را از آن می گیرند.
استانداردِ طلا ثابت در بازار تبادلات خارجی اغلب به عنوان یکی از سودهای سیستم به حساب می آید.
ثباتی که این استاندارد باعث آن می شود بزرگترین اشکال است. نرخ مبادلات اجازه ندارند تا نسبت به تغییرات محیطی در کشورها پاسخ گو باشند. استاندارد طلا، سیاست های پایدار سازی ای را که ذخیره ی فدرال می تواند استفاده کند را محدود می کند. به خاطر این عوامل، کشورهای دارای استاندارد طلا دچار شوک های اقتصادی شدیدی هستند. Michael. D Bordo درباره ی استاندارد طلا اقتصاددان می گوید:
بخاطر اینکه کشورهای تحت استاندارد طلا نسبت به شوک های واقعی آسیب پذیر هستند، قیمت ها در یک دوره ی کوتاه مدت ناپایدار هستند. اندازه گیری ِ ناپایداری قیمت ها برابر با ضریب تغییر است که نسبت انحراف استاندارد ِ درصد ِ تغییرات سالیانه در سطوح قیمت ها به درصد تغییرات میانگین سالیانه می باشد. هرچه ضریب تغییر بالاتر باشد، ناپایداری کوتاه مدت بزرگ تر است. بین سال های 1879 و 1913 در ایالت متحده ضریب برابر با 17 بود که بسیار بالا می باشد. در بین سال های 1946 تا 1990 این عدد برابر با 0.8 بود.
علاوه براین ، از آنجایی که این استاندارد اختیار کمتری به دولت ها می دهد تا از سیاست های اعتباری شان استفاده کنند، بنابراین اقتصادهای استاندارد طلا کمتر می توانند از شوک های واقعی اجتناب کنند. بنابراین خروجی واقعی، تحت استاندارد طلا بسیار متغیر تر است. ضریب متغیر ِ خروجی واقعی استاندارد طلا بین سال های 1879 و 1913 برابر با 3.5 و بین سال های 1946 تا 1990 برابر با 1.5 بود. از آنجایی که دولت اختیار کمی تحت استاندارد طلا دارد ، بیکاری در این دوره به اوج خود رسید. در بین سال های 1879 تا 1913 ، آمار بیکاری به 6.8 درصد در مقابل 5.6 درصد بین سال های 1946 تا 1990 رسید.
بنابراین، این نشان داد که بیشترین سود ِ استاندارد طلا این است که می تواند از تورم های دراز مدت در یک کشور جلوگیری کند. با این وجود، همان طور که Brad DeLong اشاره می کند: اگر به بانک مرکزی جهت کاهش تورم اعتماد ندارید، چرا باید برای چندین نسل تحت استاندارد طلا باشید؟ این اصلا شبیه به استاندارد طلایی که برگشتی به ایالت متحده در هر زمان در آینده ی نزدیک داشته باشد ، نیست.