اقتصاد کالا به کالا بر پایۀ دو طرف می باشد که بر سر نیازهای مشابه خود با هم به توافق می رسند. برای مثال، مزعه دار الف می تواند مرغداری بزرگی داشته باشد اما هیچ گاو شیردهی نداشته باشد در حالی که مزرعه دار ب می تواند چندین گاو شیری داشته باشد اما مرغداری نداشته باشد. این دو مزرعه دار می توانند بر سر تعویض تعدادی تخم مرغ با مقداری شیر به توافق برسند.
اقتصاد دانان به این پدیده نیاز دو طرفه همزمان می گویند. نیاز دوطرفه همزمان به این خاطر که دو نفر در این معامله حضور دارند و نیاز همزمان به این خاطر که دو طرف نیازهای مشترکی دارند که کاملا منطبق بر هم هستند. W.S Jevons، اقتصاد دان انگلیسی قرن 19، این اصطلاح را برای اولین بار استفاده کرد و اظهار نمود که این یک نقص ذاتی در اقتصاد کالا به کالا می باشد. اولین سهتی معامله کالا به کالا این است که باید دو نفر را پیدا کنید که مازاد محصولات آن ها نیازهای یکدیگر را پوشش بدهد. ممکن است افراد زیادی نیازهایی داشته باشند که افراد دیگری آن موارد را داشته باشند اما برای این که معامله کالا به کالا شکل بگیرد، باید یک نیاز دو طرفه وجود داشته باشد که به ندرت اتفاق می افتد.
نیاز دو طرفه همزمان گاهی با عنوان نیاز دوگانه همزمان نیز تلقی می شود.
بازارهای خلوت معاملات را پیچیده می کنند
در حالی که شاید جفت و جور کردن دو نفر برای معامله شیر و تخم مرغ به نسبت راحت باشد، اقتصاد های بزرگ و پیچیده پر از محصولات کم مشتری هستند. AmosWeb مثالی از یک شخص را می زند که آویزهای چتر هنری طراحی می کند. بازار این مدل آویز های چتر به نظر محدود می آید و برای اینکه با آن آویز معامله کالا به کالا انجام بدهید، این هنرمند باید اول از همه یک نفر را پیدا کند که از این آویزها می خواهد و بعد از آن امیدوار باشد که آن شخص چیزی با ارزش یکسان داشته باشد که هنرمند در ازای آن معاوضه کند.
ورود پول به عنوان راه حل برای نیاز دو طرفه همزمان
نکته ای که Jevons به آن اشاره کرد متناسب با اقتصاد است چرا که پیدایش پول بدون پشتوانه، رویکردی با انعطاف پذیری بیشتری را نسبت به معامله کالا به کالا به دست می دهد. پول بدون پشتوانۀ ارز کاغذی است که دولت به آن ارزش داده است. برای مثال، ایالات متحده دلار آمریکا را به عنوان ارز رسمی خود در نظر می گیرد و در کل کشور و حتی در کل دنیا به عنوان پول رایج پذیرفته شده است.
با استفاده از پول، لزوم وجود نیاز دو طرفه از بین می رود. فروشندگان تنها باید کسانی را پیدا کنند که محصول آن ها را بخرد و دیگر نیازی نیست که خریدار دقیقا همان چیزی که فروشنده اصلی نیاز دارد را به فروش برساند. برای مثال، هنرمندی که در مثال AmosWEB آویز چتر می فروخت ممکن است واقعاً به یک دست قلموهای تازه نیاز داشته باشد. با قبول پول، وی دیگر نیاز ندارد که آویز های خود را تنها به فروشندگان قلمو بفروشد. او می تواند با پولی که از فروش آویزها به دست آورده است قلموها را بخرد.
صرفه جویی در زمان
یکی از مهمترین فواید استفاده از پول صرفه جویی در زمان است. دوباره از مثال هنرمند آویز فروش استفاده می کنیم. او با استفاده از پول دیگر نیازی به یافتن کسی ندارد که نیازش دقیقاً با محصولات او یکسان باشد. به جای آن می تواند از زمان خود برای درست کردن تعداد بیشتری آویز یا محصولات دیگری استفاده کند که این باعث می شود تولید او بیشتر شود.
طبق نظر Arnold Kling اقتصاد دان، زمان نیز در ارزشمند شدن پول نقش مهمی را ایفا می کند. بخشی از ارزش پول از این می آید که ارزش آن در طی زمان باقی می ماند. برای مثال هنرمند چتر فروش، فورا بعد از فروش چترهایش نیاز به خرید قلمو یا چیز دیگری ندارد. وی می تواند پول خود را نگه دارد تا زمانی که مجبور شود و یا بخواهد که آن را خرج کند و ارزش آن باید اساساً یکسان باشد.