این روزها هر جا که میرویم سخت از اهمیت رشتههای STEM (علوم پایه، فناوری، مهندسی و ریاضیات) است و اینکه چگونه خودکارسازی مشاغل میتواند شغلهای زیادی را از بین ببرد. علاوه بر این، صحبتهایی مبنی بر این مطرح است که شرکت درصدند با تکیه بر ربات و ماشینها دست به احداث کارخانههای شبانهروزی بزنند و بهاینترتیب، سودآوری خود را افزایش دهند. اگرچه بحث در مورد ارزشهایی که رباتیک و اتوماسیون به یک کسبوکار میافزاید، زیاد است؛ اما در این میان، یک مسئله مهم مورد غفلت واقع شده است و آن عدم درک اهمیت مهارتهای نرم است. مهارتهایی که از جمله آن ها میتوان به ارتباطات، همدلی، ذهنآگاهی، خلاقیت، همکاری و رهبری اشاره کرد.
برای مثال، کافیست مهندسی را تصور کنید که به قادر به توسعه طرحهای درخشان است؛ اما نمیتواند بهخوبی ارزش طرحهای خود را برای دیگران تشریح کند و از ضعف مهارتهای ارتباطی رنج میبرد و بهاینترتیب، خود و سازمانش را به دردسر میاندازد. این مشکلات در سطح رهبری سازمانها نیز وجود دارند و اغلب اوقات، بسیاری از کارکنان یک شرکت از مدیر گرفته تا یک کارمند عادی، از فقدان مهارتهای رفتاری پایه رنج میبرند.
درواقع میتوان گفت هرچه به سمت آیندهای که نقش رباتها و هوش مصنوعی در خودکارسازی مشاغل پررنگتر میشود، حرکت میکنیم، اهمیت این دست از مهارتهای انسانی دوچندان میشود. مجله Future of Jobs Report به نقل از مجمع جهانی اقتصاد آورده است:
رشد روزافزون اهمیت مهارتهای فناوریمحور و مهارتهای نرم غیرشناختی، انکارناپذیر است.
مجمع جهانی اقتصاد خواستار این است که دولتها نگاه جدیتری به مقوله آموزش و سیاستهای تربیتی داشته باشند. در ادامه گزارش یاد شده آمده است:
با افزایش فزاینده سطح آموزش و مهارتهای افراد بهویژه در حوزههای STEM، توانمندسازی آن ها برای شکوفایی مهارتهای انسانیشان از اهمیت ویژهای برخوردار شده است.
حتی غولهای فناوری از قبیل مایکروسافت (شرکتی که میتوان آن را یکی از کانونهای کارکنان دارای مدارج STEM قلمداد کرد)، مهارتهای نرم را بهعنوان بخشی اساسی در برنامههای توانمندسازی کارکنان خود گنجانده است. برد اسمیت و هری شام از مدیران ارشد مایکروسافت در کتابی با عنوان The Future Computed نوشتهاند:
هرچه رایانهها بیشتر و بیشتر شبیه انسانها میشوند، بر اهمیت علوم اجتماعی و انسانی افزوده میشود.»
همچنین این نویسندگان در کتاب خود آوردهاند:
دورهها و دروس زبان، هنر، تاریخ، اقتصاد، اخلاق، فلسفه، روانشناسی و رشد انسانی میتوانند منجر به رشد مهارتهای انتقادی، استدلالی و اخلاقی شوند. رشد این مهارت نیز به نوبه خود میتواند منجر به توسعه بهتر راهکارهای هوش مصنوعی شود.»
تمرکز بر مهارتهای نرم در مواجهه با خودکارسازی مشاغل
سخن گفتن در مورد مهارتهای نرمی که اغلب مردم از فقدان آن ها رنج میبرند، ساده است؛ اما کسب این مهارتها بهطور عملی، چندان هم ساده نیست و به زمان و انرژی زیادی نیاز دارد. خبر خوب در این میان، آن است که ماحصل این تلاشها بسیار پربار و فراتر از انتظار خواهد بود.
برخلاف تصور رایج که علوم انسانی، فاقد ارزش است، آماندا راجری در یکی از برنامههای شبکه BBC با اشاره به آمار و ارقام، خط بطلان بر این پیشفرض کشیده است. به گفته او آن دسته از وکلای آمریکایی که در دوره کارشناسی به گذراندن دروس حقوقی محض مشغول شدهاند، درآمد کمتری نسبت به همتایان خود که به یادگیری فلسفه و مطالعات دینی پرداختهاند، کسب میکنند.
راجری میگوید:
حقوق خواندههایی که در زمینههای مطالعات اخلاقی و تاریخی-تمدنی دانشآموخته شدهاند، ۱۲۴ هزار دلار در سال درآمد دارند. فارغالتحصیلان رشته تاریخ، بیش از ۱۴۳ هزار دلار حقوق میگیرند و آنهایی هم که به تحصیل در رشتههای زبانهای خارجی مشغول بودهاند، توانستهاند به درآمد ۱۴۸ هزار دلاری برسند. بهاینترتیب، هر یک از آن ها دستکم ۵۴ هزار دلار درسال، بیش از همتایان خود که صرفا به یادگیری دروس حقوقی مشغول بودهاند، درآمد کسب میکنند.
به احتمال زیاد، این افزایش درآمد ناشی از این است که آن ها توانستهاند علاوه بر دروس اصلی رشته خود در اموری نظیر برقراری ارتباطات، تصمیمگیری، حل مسئله و قابلیتهای خلاقه، مهارت کسب کنند و پس از فارغالتحصیلی با صیقل دادن هرچه بیشتر این مهارتها بتوانند مشاغل بهتری برای خود دستوپا و نظر مدیران ارشدشان را جلب کنند.
۵ راه برای تقویت مهارتهای نرم
هر یک از ما انسانها در طول زندگی خود، کمابیش، شماری از مهارتهای نرم را میآموزیم؛ اما نه آنطور که بایدوشاید. در ادامه میتوانید با ۵ روش برای تقویت و بهبود مهارتهای نرم خود آشنا شوید:
۱- روی نقاط قوت خود سرمایهگذاری کنید
مطابق با پژوهشی که توسط محققان دانشگاههای میشیگان، هاروارد، کالج بوستون و چند موسسه تحقیقاتی دیگر انجام شده، آموزش مهارتهای نرم منجر به بهبود بروندادهای محیط کاری از قبیل بهرهوری و رضایت شغلی میشود. بنابراین بهتر است پیش از هر چیزی روی نقاط قوت خود مانند تفکر استراتژیک، تأثیرگذاری یا برقراری روابط تمرکز کنید و نقاط ضعف خود را به دست فراموشی بسپارید.
برای مثال، اگر نقطه قوت شما، همدلیتان است، میتوانید از آن برای برقراری ارتباط با دیگران استفاده کنید تا بتوانید سریع درون یک تیم کاری جا بیفتید. یا اگر میتوانید مسئله های پیچیده را به چند ریزمسئله ساده تقسیم کنید، میتوانید بهراحتی به دیگران در فهم مسائل دشوار و پیچیده کمک کنید. اگر هم انسان بسیار کنجکاوی هستید، طوری که گاهی اوقات به دلیل این کنجکاوی به دردسر میافتید، میتوانید از این مهارت برای پرسوجو و روشن کردن تمامی ابعاد مبهم یک مسئله استفاده کنید.
۲- پوسته خود را بشکنید و از منطقه امن خود خارج شوید
یکی از بهترین راهها برای تقویت مهارتهای نرم این است که از منطقه امن خود بیرون بزنید. اگر فکر صحبت کردن در میان جمع، رعشه به تن و بدنتان میاندازد، میتوانید به یکی از گروههای وبسایت Toastmaster ملحق شوید و بهطور واقعی به یادگیری آیینهای سخنوری بپردازید. اگر به انجام کارهای گروهی عادت ندارید، میتوانید خود را به کارهای داوطلبانه مشغول کنید. اگر هم به دنبال تقویت مهارتهای ارتباطی خود هستید، میتوانید از کلاسهای بداهه گویی استفاده کنید. برای مثال در شیکاگو یک گروه تئاتری به نام Second City وجود دارد که یک برنامه کاملا اختصاصی برای شاغلان دارد که میتوانند در کلاسهای بداههپردازی، بدون آنکه قضاوت شوند به بداههپردازی و تقلید داد و اطوارهای خندهدار مشغول شوند.
۳- از شنا کردن در جهت خلاف آب نترسید
احتمال دارد که مدارس و دانشگاهها، دانش آموزان و دانشجویان را به انتخاب رشتههای STEM ترغیب کنند؛ اما این به این معنی نیست که همه برای کسب موفقیت شغلی به داشتن پیشزمینه فنی نیاز دارند. راجری در مقالهای که در بی بی سی منتشر کرده میگوید تصور بر این است که رشتههایی نظیر علوم اجتماعی، فلسفه یا تاریخ، هیچ آینده شغلی ندارند. او سپس نتیجه گرفت که این تصور درست نیست و مطابق نظرسنجی گردآوریشده از ۱۷۰۰ نفر در ۳۰ کشور مختلف، اکثریت افرادی که در مشاغل مدیریتی مشغول به فعالیت هستند، در رشتههایی مثل علوم اجتماعی یا انسانی فارغالتحصیل شدهاند. وی در ادامه آورده است:
این امر بهویژه در مورد مدیران زیر ۴۵ سال صادق است و مدیران ۴۶ ساله و بیشتر، عمدتاً در رشتههای STEM تحصیلکردهاند.
۴- اصلاح، استفاده مجدد و بهرهبرداری از مزیتها
بزرگترین درسی که از تحصیل در دانشکده علوم کامپیوتر آموختم، آشنایی با مفهوم قابلیت استفاده مجدد بود. در علوم کامپیوتر و مهندسی نرمافزار، قابلیت استفاده مجدد به معنای استفاده از منابع و داراییهای موجود در فرآیند توسعه محصول است.
داراییها فراتر از کد هستند و تمامی محصولات اصلی و جانبی چرخه عمر توسعه نرمافزار را در برمیگیرند؛ از جمله طراحی و پیادهسازی. استفاده مجدد به معنای خلق یک نسخه جداگانه از داراییها است. عبارت قابلیت استفاده مجدد میتواند به هر چیزی اطلاق شود. برای مثال، من بهعنوان یک نویسنده، ابتدا پست وبلاگی کوتاه می نویسم، بعد آن ها را تبدیل به مقالات طولانی میکنم و سپس در انتها از کنار هم قرار دادن مقالات طولانی، کتاب منتشر میکنم. استفاده مجدد همان تکنیکی است که به ما اجازه میدهد بدون نیاز به اختراع دوباره چرخ بتوانیم بهسرعت و بهرهوری لازم دست پیدا کنیم.
در مورد خودکارسازی مشاغل و وظایف روزمره و تکراری، مطالب زیادی به رشته تحریر درآمده است. خودکارسازی یا اتوماسیون میتواند یک روش عالی برای بهبود بهرهوری شخصی و سازمانی باشد. بهعنوانمثال، میتوانید از یک سامانه خودکار برای ارسال مطالب به شبکههای اجتماعی استفاده کنید و از بارگذاری روزانه پستها و انجام کارهای تکراری خلاص شوید.
۵- با متمرکز ماندن روی یک کار خاص در هرلحظه، ذهن آگاهی را تمرین کنید
چندوظیفگی ممکن است با بالا بردن احتمال وقوع خطا و اشتباه منجر به کاهش بهرهوری شود. هنگامی که بیش از حد، فعالیتهای موازی انجام میدهیم، دچار استرس و تنش میشویم. همچنین چندوظیفگی منجر به بروز اختلال در کارکردهای مغز میشود. اگر در حال انجام کاری باشیم و دائما توسط همکاران، تماسهای تلفنی یا شبکههای اجتماعی حواسمان پرت شود، در معرض فراموشی جزئیات پروژههای خود قرار خواهیم گرفت. اگر مغز خود را با اطلاعات فراوان، بمباران کنیم، نمیتواند میان آن ها تمایز قائل شود و این بر حافظه، تاثیر منفی خواهد گذاشت.
ذهن آگاهی اینگونه تعریف شده است: توجه کامل به موقعیت فعلی. وقتی تمام تمرکز خود را به یک کار معطوف میکنیم، در مقایسه با انجام همزمان چندین کار به نتایج بهتری میرسیم. مدیرانی که فاقد ذهنآگاهی هستند، جایگاهی در میان کارکنان خود ندارند و نمیتوانند تاثیر پایداری بر اطرافیان خود بگذارند.