تصور کنید اگر دانش الان را در دبیرستان داشتید، زندگی چقدر متفاوت تر میشد؟ زمانی که یک دانش آموز دبیرستانی بودم چیزی در مورد پول، پس انداز یا سرمایه گذاری یاد نگرفتم. با اینکه در حال حاضر یک برنامه ریز اقتصادی هستم، خیلی از اصول اقتصادی را تا سال آخر دانشگاه نمی دانستم. بدتر از همه این است که من واحد های اصول اقتصاد هم گذراندم اما اصلاً مفید نبودند. سال آخر دبیرستان این واحد را که «اقتصاد های خانه» نام داشت، گذراندم، با اینکه نمی توانم بگویم چه چیزهایی در آن کلاس یاد گرفتم اما به خوبی می توانم توضیح دهم که چه چیزهایی یاد نگرفتم.
در مورد سرمایه گذاری، کارت های اعتباری، محاسبۀ سود بدهی ها، یا سود های چندگانه نمی دانستم.
بله درسته؛ یک سال در کلاسی حضور یافتم که حتی یک مهارت در مورد پول یاد نگرفتم که بتوانم در زندگی اعمالش کنم.
با اینکه خیلی دوست دارم بشنوم که در مقایسه با دوران ما، الان در مدرسه اصول اقتصادی بیشتری تدریس می شود اما متأسفانه اینطور نیست. اگر چه مدارس در تلاش هستند تا کلاس هایی مانند کلاس اقتصادهای خانه برگزار کنند، اما همچنان در این امر شکست خورده اند و اصولی که برای محیط خارج مدرسه نیاز است را به دانش آموزان نمی آموزند.
به بعضی از این اصول بپردازیم که ترجیح می دادم در مدرسه یاد بگیرم و امیدوارم که در عصر حاضر تدریس شوند:
1. کاربرد کارت های اعتباری و نرخ سود آن ها
از آن جایی در سن هجده سالگی هر شخص می تواند کارت اعتباری تهیه کند، آموزش پیچیدگی های این کارت ها در دبیرستان بسیار منطقی خواهد بود. به عنوان یک مشاور اقتصادی، بسیار دیده ام افراد جوانی را که درک درستی از کارت اعتباری ندارند و بیشتر موجودی کارت های خود را به سرعت خرج کرده اند.
زمانی من هم یکی از آن جوانان بودم. در اوایل بیست سالگی بدهی 20،000 دلاری با استفاده از کارت اعتباری داشتم. خوشبختانه، با بزرگ تر شدن بیشتر در مورد کارت های اعتباری آموختم و کم کم یک مشاور مالی شدم.
* این روزها فقط زمانی که میدانم به سرعت میتوانم هزینۀ کارت اعتباری را پرداخت کنم از آن استفاده می کنم.
اگر در مدارس بعضی از اصول استفاده از کارت اعتباری و نرخ سود آن ها را تدریس کنند بسیاری از دانش آموزان از استرس های مالی در امان خواهند ماند.
اگر بتوانید قسط های کارت اعتباری را هر ماه و به موقع پرداخت کنید، قطعاً بسیار مفید و کاربردی هستند. هر چند که اگر موجودی های سنگین داشته باشند، سودشان علیه شما خواهد بود.
پس افراد جوان باید بدانند که
· باید تا آخرین قرون آنچه را که خرج کرده اید پس بدهید.
· سود آن ها روزانه محسوب می شود.
· اگر هر ماه بدهی خود را کامل پرداخت نکنید، بزرگترین بخش قبض ماهیانۀ شما سود بانکی خواد بود.
با اینکه خود داری کردن از بدهکار شدن بسیار عاقلانه است، اما اگر دانش آموزان از پرداخت های قسط های ماهیانۀ خود عقب مانند باید راه های جایگزین را بیاموزند.
در آخر، دانش آموزان باید بدانند که استفاده از کارت اعتباری برای خرید چیزهایی که توان پرداخت آن ها را ندارند اصلاً درست نیست. در عوض باید یاد بگیرند برای چیزی که می خواهند پس انداز کنند و فقط در مواقع ضروری از کارت اعتباری استفاده کنند. جوانان میتوانند از کارت اعتباری در راستای تحقق بخشیدن هدف هایشان استفاده کنند اگر فقط بتوانند خود را کنترل کنند تا در حد توان بازپرداخت از آن برداشت کنند. اگر از همان نوجوانی نحوۀ درست استفاده از آن ها را یاد بگیریم آیندۀ مالی آرام تری خواهیم داشت.
2. اصول اقتصادی دسته چک
با اینکه دیگر دوران نوشتن چک برا پرداخت قبوض به سر آمده است، اما جوانتر ها باید نحوۀ استفادۀ درست آن را بیاموزند. حتی ار فقط از کارت اعتباری استفاده کنند، بازهم یاد رفتن مدیریت پول نقد برای جلوگیری از ولخرجی خالی از لطف نیست.
من در نوزده سالگی با بدترین روش ممکن در مورد مدیریت دست چک یاد گرفتم، بعد از نوشتن سه چک! اولین باری بود که با «هزینه های برداشت اضافی» آشنا شدم و اصلاً چیز خوبی نبود.
درس هایی در مورد پرداخت آنلاین هم مناسب خواهد بود زیرا امروزه جوانان زیاد با تکنولوژی سروکار دارند. و البته هنوز هم باید نحوۀ صحیح پر کردن دسته چک را بیاموزند. بخواهیم یا نه گاهی مجبور به نوشتن چک می شویم.
3. اصول بودجه بندی
بودجه بندی کردن یا همان پس انداز کردن یکی از مهارت های مهم است که باز هم در مدرسه حرفی از آن زده نمی شود. متأسفانه یاد نگرفتن نحوۀ صحیح بودجه بندی بعد از فارق التحصیلی مسلماً مضراتی خواهد داشت.
* بدون دانش مدیریت صحیح قبوض و تشخیص «خواسته ها» از «نیازها» خیلی از مردم زندگیشان را صرف حل وفصل کردن بحران های مالی آن هم یکی پس از دیگری می کنند.
حداقل باید دانش آموزان بیاموزند که زندی خود را بر اساس میزان درآمدشان برنامه ریزی کنند. برنامۀ ریزی برای پرداخت اجاره خانه، مایحتاج، بیمه، قسط ماشین آن هم در صورتی که پول برای خرید خوراک و پس انداز هم باقی بماند.
در واقع من از بودجه بندی کردن متنفرم، از اینکه باید حساب تک تک خرج هایم را داشته باشم حتی یک سکه. در عوض کاری میکنم که آن را «بودجه بندی تاکتیکی» نامیده ام. به این صورت که برای رویداد های بزرگ پیش رو برنامه ریزی می کنیم. این نوع بودجه بندی کردن نیاز ندارد که حساب سکه های خرج شده را هم داشته باشید و با این حال کمک می کند به اهداف بلند مدت برسید و کمتر خرج کنید.
* برای جوانان دانستن نحوۀ صحیح بودجه بندی بسیار مهم است.
4. قدرت سود چندگانه
شاید افراد جوان تر در سال های اولیۀ کاری به نهایت درآمد نرسند اما به نسبت بقیۀ مزیت هایی برای سرمایه گذاری دارند – زمان. با داشتن زمان می توانند از مزیت افتتاح حساب پس انداز و افزودن به آن از سود چندانه استفاده کنند.
دانش آموزان دبیرستانی، دانشجو ها و فارق التحصیلان با پس انداز حتی مقدار کم در حساب های با سود بالا می توانند یک ثروت روز افزون برای خود بسازند.
یک مثال بسیار عالی:
چند هفته پیش در ک از سخنرانی هایم برای نشان دادن قدرت سود چندگانه، «مفهوم سکۀ جادویی» را معرفی کردم. از جمعیت پرسیدم که: دوست دارید 2000 دلار پول نقد داشته باشید یک سکه که هر روز ارزش آن دوبرابر می شود؟
بدون تعجب بیش از نیمی از حضار گفتن که پول نقد. ولی خب سکه بهتر بود. چرا؟ چون سکه ای که هر روز ارزش آن دوبرابر می شود بعد از یک ماه چیزی بالغ بر 10 میلیون دلار میشد.
دانش آموزان نه تنها باید قدرت سود را بدانند بلکه باید قادر باشند از آن به نحو احسن استفاده کنند.
5. کسب اعتبار
نمرۀ اعتبار شما مهم ترین بخش سلامت مالی است، و در راستای مدیریت مالی بسیار کمک خواهد کرد. با داشتن اعتبار خوب بسیار راحت تر می توانید خانه بخرید. در مقابل با اعتبار بد رسیدن به خیلی از موفقیت های زندگی بسیار سخت تر می شود.
دانش آموزان باید اهمیت اعتبار و چگونگی به دست آوردن آن را از همان جوانی بدانند. برای مثال، گاهی دریافت کارت اعتباری دانش آموزی یا وام دانش آموزی، معرفی خوبی برای ساختن اعتبار است.
اما به این معنا نیست که به دست آوردن اعتبار بسیار آسان است. گاهی گرفتن کارت اعتباری یا هر نوع وام دیگر برای جوانان بسیار دشوار می شود.
کارآموز من کوین سال ها پیش دقیقاً در یک همچین سناریویی بود. او کاملاً به خانواده متکی بود و از داشتن هر نوع کارت اعتباری امتناع کرد، اما وقتی می خواست زندگی بزرگ سالانۀ خود را آاز کند و خانه و ماشین بخرد، اعتبار او به اندازۀ کافی نبود که وام های خرید خانه یا ماشین به او تعلق بگیرد.
خوشبختانه کوین از افتتاح کارت اعتباری امن استفاده کرد. با این کارت او باید مبلغ دقیق وامی را که نیاز داشت در بانک میگذاشت و با خرج کردن از کارت اعتباری در شش ماه 100 امتیاز به اعتبار او اضافه می شد.
6. اصول بورس و سرمایه گذاری
به عنوان برنامه ریز مالی، با افراد زیادی آشنا شده ام که حتی اصول اولیۀ سرمایه گذاری و بورس را نمی دانند. الان برای این افراد کاری نمی توان انجام داد اما برای جوانان می شود، می توانیم با آموزش اصول پایه ای بورس و سرمایه گذاری از همان جوانی به این افراد کمک کنیم.
در حالی که ما احتمالاً می خواهیم از خسته شدن بیش از حد دانش آموزان با جزئیات جلوگیری کنیم ، توصیه می کنم که آن ها را با مفاهیم سرمایه گذاری که می توانند به محض پیر شدن بر آن تکیه کنند ، آشنا کنیم. آن ها باید بفهمند که بازار سهام چیست و چگونه سرمایه گذاران (ضرر می کنند) پول در می آورند. و بله ، فکر می کنم باید درک کنند که سرمایه گذاری چگونه می تواند ثروتمند کند.
یک مثال بسیار مهم:
اوایل امسال به یک نوجوان شانزده ساله نشان دادم که چگونه می تواند 500 دلار را به 520،367 دلار تبدیل کند. با اینکه فکر می کرد من دیوانه ام با فهمیدن مفهوم سرمایه گذاری آن را کاملا متوجه شد.
* من معتقدم هرچه زودتر به نوجوانان اصول اقتصادی را بیاموزیم، زودتر آن را یاد می گیرند.
خیلی بد است اگر افراد جوان نحوۀ ثروتمند شدن با بورس را ندانند، بخصوص که اگر از سن پاین شروع کنند بدون نیاز به مبالغ هنگفت می توانند سرمایه گذاری کنند.
به عبارت دیگر ، مهم است که دانش آموزان تفاوت بین سرمایه گذاری امن و کلاهبرداری ها را بدانند. در حالی که سرمایه گذاری با یک شرکت معتبر مانند Vanguard یا Fidelity می تواند هوشمندانه باشد ، جوانان باید هنگام سرمایه گذاری پول خود شرکت های معتبر را انتخاب کنند که نیازمند تحقیق و خواندن نقدها است تا مطمئن شوید که می دانید وارد چه کاری شده اید.
می خواهم به دانش آموزان بگویم که بدانند چه ریسک بزرگی را متحمل می شوند. سرمایه گذاری در یک شرکت نوپا با سهام های ارزان می تواند نتایج بسیار خوب داشته باشد، اما اگر سهام آن ها پایین بیاید میتواند شکست بزرگی هم در پی داشته باشد. همییشه گفته اند: ریسک زیاد، پاداش زیادتر.
7. راه اندازی یک کسب و کار
می دان که راه اندازی یک کسب وکار برای فرد دبیرستانی بسیار سخت باشد، اما چه راهی بهتر از این؟
من و دوستانم خانواده های موفق در زمینه کسب و کار نداشتیم. خوشبختانه شخصی کتاب هایی مانند «پدر پولدار، پدر فقیر» را به من داد که معرفی خوبی برای مفهوم راه اندازی کسب و کار بود.
کلام آخر
اقتصاد فردی به حدی مهم است که باورم نمی شود در مدارس تدریس نمی شود. وقتی فکر می کنم میبینم جای تعجب ندارد که چرا بدهی خانواده ها همیشه در بالا ترین سطح خود قرار دارد. وقتی مردم انتخاب خوب را نمی دانند پس کار خوب را هم انجام نمی دهند.
پس بیاید با تدریس اصئل اقتصادی در مدارس آیندۀ اقتصادی بهتری برای دانش آموزان بسازیم.
