در طول چندسال گذشته ارزش دلار کانادا (CAD) سیر صعودی داشته است که به نسبت دلار آمریکا قابل ستایش است.
- افزایش قیمت کالاها
- نوسانات نرخ بهره
- عوامل بین المللی
بسیاری از تحلیلگران اقتصادی بر این باورند که افزایش ارزش دلار کانادا ناشی از افزایش قیمت کالاها به دلیل افزایش تقاضای کالاهای مصرفی آمریکا است. کانادا از ذخایر منابع طبیعی خود مانند گاز و چوب به آمریکا صادر میکند. افزایش تقاضا برای این کالاها، درشرایط یکسان، باعث میشود که قیمت کالا افزایش بیابد و نرخ مصرف آنها بالا رود. زمانی که شرکت های کانادایی محصولاتی را با قیمت بالا به آمریکایی ها میفروشند، ارزش دلار آنها هم به نسبت دلار آمریکا از طریق یک یا دو مکانیزم به دست می آید:
- تولیدکننده های کانادا با دلار کانادا با آمریکایی ها معامله میکنند
این مکانیزم کاملا مستقیم است. برای انجام این معامله خریدار باید در بازار ارز خارجی دلار آمریکا بفروشد و دلار کانادا بخرد که این حرکت باعث افزایش دلار آمریکا و کاهش دلار کانادا در بازار میشود. برای حفظ تعادل بازار، ارزش دلار آمریکا باید افت کند (برای جبران بیشتر از مقدار موجود) و ارزش دلار کانادا باید افزایش یابد.
- تولید کننده های کانادا با دلار آمریکا معامله میکنند
این روند مقداری پیچیده است. تولیدکننده ها اغلب با دلار آمریکا با خریداران آمریکایی معامله میکنند چون برای مشتری آنها استفاده از بازار ارز خارجی سخت است. اگر چه تولید کننده ها با دلار کانادا هزینه های خود مانند حقوق کارمندانشان را پرداخت می کنند. مشکلی ندارد دلار را تبدیل میکنند. که سرانجام این نوع معامله هم مانند مکانیزم یک است.
نحوه تاثیر دلار کانادا و آمریکا را بر افزایش قیمت کالا دیدیم، مرحله بعدی مقایسه اطلاعات موجود با تئوری است.
چگونه صحت فرضیه را آزمایش کنیم؟
یکی از راه های تست تئوری ما این است که ببینیم قیمت کالاها و نرخ ارز در کنار هم قرار گرفته اند یا نه. اگر متوجه شویم که آنها در کنار هم قرار نمی گیرند یا اینکه آنها کاملا غیر مرتبط هستند، مشخص است که تغییرات در قیمت های ارز باعث ایجاد نوسانات تبدیل ارز نمی شود. اگر تغییر قیمت کالا و میزان تبدیل ارز در یک راستا حرکت کنند، ممکن است فرضیه ما همچنان درست باشد. در این مورد، چنین رابطه ای اثبات علیت نیست، زیرا ممکن است عامل سومی باعث ایجاد حرکت نرخ ارز و قیمت کالاها در مسیر یکسان باشد. اگر چه وجود همبستگی بین این دو گام اولین مرحله ی کشف شواهد در حمایت از این نظریه است، اما وجود چنین ارتباطی این نظر را نفی نمی کند.
شاخص قیمت کالای کانادایی (CPI)
در راهنمای مبتدیان برای نرخ ارز و بازار ارز، متوجه شدیم که بانک کانادا یک شاخص قیمت کالا ایجاد کرده است که تغییرات قیمت کالاهای صادراتی کانادا را ثبت میکند. CPI را می توان به سه جزء اساسی تقسیم کرد که برای اندازه گیری میزان نسبی صادرات مورد توجه قرار می گیرند:
- انرژی: 34.9%
- غذا: 18.8%
- مواد صنعتی: 46.3%
(فلزات 14.4% – مواد معدنی 2.3% – محصولات جنگل 29.6%)
نگاهی به نرخ ارز ماهانه و شاخص قیمت کالا در سالهای 2002 و 2003 (24 ماه) بیاندازیم. اطلاعات مربوط به نرخ ارز از بانک فدرال سنت لوئیس FRED II می آید و داده های CPI از بانک کانادا استراخ شده اند. داده های CPI نیز به سه جزء اصلی آن تقسیم شده است، بنابراین ما می توانیم ببینیم که آیا یک گروه کالا میتواند عامل نوسانات نرخ ارز باشد یا نه. نرخ ارز و اطلاعات مربوط به قیمت کالاها برای 24 ماه در پایین این صفحه قرار داده می شود.
افزایش قیمت دلار کانادا و شاخص قیمت کالا
اولین چیزی که باید توجه داشته باشید این است که چگونه دلار کانادا، شاخص قیمت کالاها و سه جزء شاخص در طول دوره 2 ساله افزایش یافته است. درصورت درصد، ما افزایش زیر را داریم:
- دلار کانادا – 21.771% افزایش
- شاخص قیمت کالا – 46.754% افزایش
- انرژی – 100.232% افزایش
- غذا – 13.682% افزایش
- مواد صنعتی – 21.729% افزایش
قیمت دلار به نسبت کالا با دوبرابر سرعت افزایش یافته است. به نظر می رسد بخش عمده ای از این افزایش به دلیل افزایش قیمت های انرژی، به ویژه افزایش قیمت های گاز طبیعی و نفت خام است. قیمت مواد غذایی و مواد صنعتی نیز در این دوره افزایش یافته است، اگر چه تقریبا به همان اندازه قیمت انرژی بوده است.
محاسبه ارتباط بین نرخ دلار و CPI
با محاسبه ارتباط بین نرخ ارز و فاکتور های متفاوت شاخص قیمت کالا متوانیم مشخص کنیم که افزایش یا کاهش این اعداد در یک راستا هستند یا نه. دیکشنری اقتصادی کلمه ارتباط را به صورت زیر توصیف میکند:
” دو متغیر تصادفی با هم مرتبط هستند اگر نهایت ارزش یکی به نهایت ارزش دیگری وابسطه باشد. و اگر بیشترین حد ارزش یکی با کمترین ارزش دیگری مرتبط باشد، رابطه به صورت منفی است. با توجه به تعریف کلمه ضریب همبستگی بین 1- و 1 است. برای رابطه مثبت بیشتر از صفر و برای رابطه منفی کمتر از صفر هستند.”
ضریب همبستگی 0.5 یا 0.6 نشان دهنده این است که نرخ ارز و شاخص قیمت کالا در یک راستا حرکت میکنند، و ضریب کمتر مانند 0.1 نشان دهنده رابطه ی معکوس است. به یاد داشته باشید که اطلاعات 24 ماهه ما یک نمونه بسیار کوچک و محدود است، باید این اندازه گیری در مقیاس ها دقیق تری صورت بگیرد.
ضریب همبستگی برای 24 ماه – 2002 – 2003
نرخ ارز و شاخص کالا = 746.
نرخ ارز و انرژی = 193.
نرخ ارز و غذا = 825.
نرخ ارز و مواد صنعتی = 883.
انرژی و غذا = 336.
انرژی و مواد صنعتی = 169.
غذا و مواد صنعتی = 600.
به وضوح مشخص است که نرخ ارز کانادا و آمریکا در این برهه زمانی با شاخص قیمت کالا مرتبط است. این نتایج مدرک موثقی مبنی بر این است که افزایش قیمت کالا باعث افزایش نرخ ارز میشود. جالب است که بر اساس ضریب همبستگی، افزایش قیمت سوخت تاثیری بر افزایش دلار کانادا ندارد، اما قیمت زیاد غذا و مواد صنعتی نقش مهمی دارد. افزایش قیمت انرژی ارتباطی با افزایش هزینه های غذایی و مواد صنعتی ندارد (به ترتیب 336. و 169.) اما قیمت غذا و مواد صنعتی در یک راستا حرکت میکنند (600.). برای اینکه نظریه ما درست باشد، باید افزایش قیمت ها به دلیل افزایش صرف هزینه آمریکایی ها برای مواد غذایی و صنعتی کانادایی باشد. در بخش آخر، میبینیم که آیا آمریکایی ها این دسته از کالاهای کانادایی را میخرند یا نه.
اطلاعات نرخ ارز
تاریخ | دلار کانادا | قیمت کالا | انرژی | غذا | مواد صنعتی |
Jan 02 | 0.63 | 89.7 | 82.1 | 92.5 | 94.9 |
Feb 02 | 0.63 | 91.7 | 85.3 | 92.6 | 96.7 |
Mar 02 | 0.63 | 99.8 | 103.6 | 91.9 | 100.0 |
Apr 02 | 0.63 | 102.3 | 113.8 | 89.4 | 98.1 |
May 02 | 0.65 | 103.3 | 116.6 | 90.8 | 97.5 |
Jun 02 | 0.65 | 100.3 | 109.5 | 90.7 | 96.6 |
Jul 02 | 0.65 | 101.0 | 109.7 | 94.3 | 96.7 |
Aug 02 | 0.64 | 101.8 | 114.5 | 96.3 | 93.6 |
Sep 02 | 0.63 | 105.1 | 123.2 | 99.8 | 92.1 |
Oct 02 | 0.63 | 107.2 | 129.5 | 99.6 | 91.7 |
Nov 02 | 0.64 | 104.2 | 122.4 | 98.9 | 91.2 |
Dec 02 | 0.64 | 111.2 | 140.0 | 97.8 | 92.7 |
Jan 03 | 0.65 | 118.0 | 157.0 | 97.0 | 94.2 |
Feb 03 | 0.66 | 133.9 | 194.5 | 98.5 | 98.2 |
Mar 03 | 0.68 | 122.7 | 165.0 | 99.5 | 97.2 |
Apr 03 | 0.69 | 115.2 | 143.8 | 99.4 | 98.0 |
May 03 | 0.72 | 119.0 | 151.1 | 102.1 | 99.4 |
Jun 03 | 0.74 | 122.9 | 16.9 | 102.6 | 103.0 |
Jul 03 | 0.72 | 118.7 | 146.1 | 101.9 | 103.0 |
Aug 03 | 0.72 | 120.6 | 147.2 | 101.8 | 106.2 |
Sep 03 | 0.73 | 118.4 | 135.0 | 102.6 | 111.2 |
Oct 03 | 0.76 | 119.6 | 139.9 | 103.7 | 109.5 |
Nov 03 | 0.76 | 121.3 | 139.7 | 107.1 | 111.9 |
Dec 03 | 0.76 | 131.6 | 164.3 | 105.1 | 115.5 |
آیا آمریکایی ها قبلا بیشتر کالای کانادایی میخریدند؟
ما شاهد آن بوده ایم که نرخ ارز و قیمت کالاهای کانادایی – آمریکایی، به ویژه قیمت مواد غذایی و مواد صنعتی، طی دو سال گذشته در کنار هم قرار گرفته است. اگر آمریکایی ها به نسب بیشتر، مواد صنعتی و غذایی میخریدند پس نظریه ما درست است. افزایش تقاضای آمریكا برای این محصولات كانادا به طور همزمان سبب افزایش قیمت محصولات و افزایش ارزش دلار كانادا میشود.
داده ها
متاسفانه، ما اطلاعات کمی در مورد کالا های وارداتی آمریکا داریم، اما مدارک موجود هم با ارزش و امید بخش هستند. در تجارت و نرخ ارز، ما به الگوهای تجاری کانادایی و آمریکایی نگاه کردیم. با اطلاعاتی که توسط اداره آمار ایالات متحده ارائه شده است، می بینیم که ارزش دلار ایالات متحده برای واردات از کانادا در واقع از سال 2001 تا 2002 کاهش یافته است. در سال 2001، آمریکایی ها 216 میلیارد دلار کالاهای وارداتی وارد کردند، در سال 2002 این میزان به 209 میلیارد دلار کاهش یافت. اما در 11 ماه اول سال 2003، ایالات متحده آمریکا 206 میلیارد دلار کالاها وارداتی و خدمات از کانادا را افزایش داده است که نسبت به سال گذشته افزایش یافته است.
مفهوم کلی
نکته ای که باید به خاطر بسپاریم این است که این قیمت ها مربوط به دلار وارداتی است. تمام حرف این مقاله این است که از نظر دلار آمریکا، آمریکایی ها برای واردات از کانادا خیلی کم هزینه میکنند. از آنجایی که هر دو ارزش دلار و قیمت کالاها تغییر کرده است، ما باید محاسباتی انجام دهیم تا دریابیم که آیا واردات کالا در آمریکا بیشتر شده است یا کاهش یافته است.
به خاطر این تمرین، ما فرض می کنیم که ایالات متحده واردات کالا از کانادا ندارد. این فرض بر نتایج بسیار تاثیر نمی گذارد، اما مطمئنا محاسبات ریاضی بسیار ساده تر می شود.
ماه یکسان در دو سال متوالی، اکتبر 2002 و اکتبر 2003 را بررسی خواهیم کرد تا نشان دهیم که چگونه تعداد صادرات بین این دو سال به طور قابل توجهی افزایش یافته است.
واردات آمریکا از کانادا: اکتبر 2002
در اکتبر 2002 آمریکا به ارزش 19میلیارد دلار کالا از کانادا وارد کرد. شاخص قیمت کالا در آن ماه 107.2 بود. اگر یک واحد از شاخص کانادا 107.20 باشد، آمریکا 177,238,805 واحد از کانادا خریده است.
(177,238,805= $19B / $107.20)
واردات آمریکا از کانادا: اکتبر 2003
در ماه اکتبر 2003 آمریکا به ارزش 20.4 میلیارد دلار کالا از کانادا وارد کرده است. شاخص قیمت کالا آن ماه 119.6 بود. پس اگر یک واحد از شاخص کانادا 119.60 دلار بوده است، آمریکا 170,568,561 واحد از کانادا خریده است.
(170,568,561 = $20.4B / $119.60)
نتیجه
با این محاسبات دیدیم با اینکه مقدار کالای وارداتی 3.7 درصد کاهش یافته است اما مبلغ پرداخت شده 11.57 درصد افزایش یافته است. ما می بینیم که انعطاف پذیری قیمت تقاضا برای این کالاها 0.3 است، به این معنی که آنها بسیار ناپایدار هستند. میتوان یکی از این دو نتیجه را بدست آورد:
- تقاضا برای این کالاها در برابر تغییر قیمتها حساس نیست، بنابراین تولیدکنندگان آمریکایی مایل به افزایش قیمت بودند.
- تقاضا برای این کالاها با هر قیمتی افزایش یافت (با توجه به میزان تقاضا ی قبلی)، اما تعداد کلی کمی کاهش یافت.
به نظر من گزینه دوم محتمل تر است. در طول این دوره، اقتصاد ایالات متحده به دلیل هزینه های عظیم به کسری بودجه دولت منجر شد. بین سه ماهه سوم سال 2002 و سه ماهه سوم سال 2003، تولید ناخالص داخلی ایالات متحده 5.8٪ افزایش یافت. این رشد تولید ناخالص داخلی نشان دهنده افزایش تولید اقتصادی است که احتمالا به افزایش استفاده از مواد خام مانند چوب نیاز دارد. دلیل محکمی مبنی بر این وجود دارد که افزایش تقاضا برای کالای کانادایی هم قیمت کالا و هم دلار آمریکا را افزایش داده است.