مالیاتها ابزاری ضروری جهت فراهمآوردن کالاها و خدمات عمومی برای شهروندان هر جامعه است. متاسفانه، مالیاتها به شهروندان هزینههایی مستقیم و غیر مستقیم (از طریق کاهش بهرهوری صنایع) نیز تحمیل میکنند. به این دلیل که کاهش بهرهوری ناشی از مالیات متناسب با همان میزان مالیات نیست و از آن فراتر میرود منطقی است که دولت ساختار مالیاتی را به شکلی طراحی کند که بسیاری از بازارها مقدار کمی مالیات پرداخت کنند تا اینکه تنها بخشی از بازارها حجم قابل توجهی از مالیات را بپردازند. به همین دلیل مجموعه متنوعی از مالیاتها موجودند و آنها را میتوان به شیوههای مختلف دستهبندی کرد. بیایید با هم نگاهی به شیوههای معمول بررسی انواع مالیاتها بپردازیم.
مالیاتهای کسب و کار در برابر مالیاتهای شخصی
با توجه به این نکته که کسب و کارها و خانوارها نقش اصلی را در جریان چرخشی اقتصاد بازی میکنند، منطقی است که برخی از مالیاتها بر کسب و کارها و برخی دیگر بر خانوارها اعمال شوند. مالیاتهای کسب و کار عموما بر اساس درصد سود هر کسب و کار محاسبه میشود یا بهتر است بگوییم براساس آنچه پس از پرداخت هزینههای تامینکنندگان، نیروی کار و استهلاک داراییها برای کسب و کار باقی میماند. به این ترتیب مالیات درصدی از آنچه باقی میماند است نه درصدی از درآمد شرکت.
در این ساختار کارکنان و تامینکنندگان پیش از کسر مالیات از درآمدهای شرکت پرداختی خود را دریافت میکنند و مبلغ باقیمانده پس از کسر مالیات به دست سهامداران یا صاحبان کسب و کار میرسد. با این وجود، شرکتها ممکن است به شکلی غیرمستقیم در طول فعالیتهای تجاری خود هم به انواع مختلف مالیات پرداخت کنند. این مالیات میتواند شامل مالیات بر اموالی چون زمین یا ساختمان که شرکت صاحب آن است، عوارض گمرکی و تعرفهها که بر منابع اولیه تولید اعمال شده و مالیات مربوط به پرداخت حقوق کارکنان باشند.
از سوی دیگر مالیاتهای شخصی بر افراد و خانوارها اعمال میشوند. برخلاف مالیاتهای کسب و کار، مالیات شخصی عموما بر سود خانوار (آنچه پس از پرداخت هزینههای خانوار باقی میماند) اعمال نمیشود بلکه بر درآمد خانوار اعمال میشود. به همین دلیل هم چندان غافلگیرکننده نیست که معمولترین نوع مالیات شخصی، مالیات بر درآمد است. باید به این نکته هم اشاره کرد که مالیات شخصی را میتوان بر مصرف نیز اعمال کرد. پس بگذارید مقایسهای داشته باشیم بین مالیات بر درآمد و مالیات بر مصرف.
مالیاتها بر درآمد دربرابر مالیاتهای بر مصرف
مالیات بر درآمد، اعمال مالیات بر پولی است که فرد یا خانوار به دست میآورند. این درآمد ممکن است از طریق کار در ازای مزد و مزایا به دست آمده باشد یا درآمد ناشی از سرمایهگذاری همچون بهره، سود سهام پرداختی و عواید سرمایهای باشد. مالیاتهای بر درآمد عموما به عنوان درصدی از درآمد دریافت میشوند و میزانشان بر اساس عایدیهای افراد مختلف، متنوع است. باید به این نکته هم اشاره کرد که عموما مالیات بر عواید سرمایهای (مثلا فروش املاک) با نرخ متفاوتی از سایر مالیاتهای بر درآمد حساب میشود. مباحثی چون کسر مالیات و اعتبار مالیاتی نیز در همین حوزه مورد بحث قرار میگیرند.
کسر مالیات به میزانی اشاره دارد که پیش از اخذ مالیات از درآمد کاسته میشود. برای مثال بهرهای که برای وام مسکن پرداخت میشود و پولهایی که به خیریه اهدا شدهاند از جمله مواردی به حساب میآید که پیش از اخذ مالیات به عنوان کسر مالیات از درآمد کاسته میشوند.
از سوی دیگر اعتبار مالیاتی به مبلغی اشاره دارد که به شکل مستقیم از قبض مالیاتی خانوار کاسته میشود. برای مشخص شدن تفاوت بین این دو، خانواری را در نظر بگیرید که مالیات بر درآمد ۲۰ درصدی پرداخت میکنند. یک دلار کسر مالیات به این معناست که درآمد در معرض مالیات خانوار یک دلار کاهش خواهد یافت و این موضوع باعث کاهش 20 سنتی در قبض مالیات خانوار خواهد شد (بر مبنای مالیات بر درآمد ۲۰ درصد). این در حالی است که یک دلار اعتبار مالیاتی به معنای کاهش یک دلاری قبض مالیات خانوار است.
اما برسیم به مالیات بر مصرف. این مالیات زمانی اعمال میشود که فرد یا خانوار چیزی را خریداری میکند. رایجترین مالیات بر مصرف (دست کم در ایالات متحده آمریکا) مالیات ناشی از فروش کالا است که براساس درصدی از قیمت کالاها اعمال میشود. برخی از استثناهای معمول مالیات فروش کالا مربوط به اقلام غذایی و پوشاک است. مالیات فروش را عموما دولت اعمال میکند در نتیجه ممکن است این مالیات در هر ایالت متفاوت باشد. در برخی از کشورها مالیات فروش با مالیات بر ارزش افزوده جایگزین شده است. مهمترین تفاوت این دو نوع مالیات بر مصرف در این است که مالیات بر ارزش افزوده در هر مرحله از تولید اعمال میشود و به این ترتیب مالیاتی است که هم بر کسب و کارها و هم بر خانوارها اعمال میشود.
مالیات بر مصرف میتواند روی کالاهایی خاص به شکلی متفاوت اعمال شود مثلا درصدی بالاتر از معمول برای مصرف الکل. بسیاری از اقتصاددانها معتقدند مالیاتهای بر مصرف از مالیاتهای بر درآمد جهت ایجاد رشد اقتصادی کارآمدترند.
مالیات نزولی، مالیات متناسب و مالیات تصاعدی
مالیاتها را میتوان از یک منظر دیگر به سه دسته مالیاتهای نزولی، متناسب و تصاعدی تقسیمبندی کرد و تفاوت اصلی در این تقسیمبندی تغییر میزان مالیات بر اساس مبنای مالیاتی است.
مالیات نزولی مدلی است که در آن کمدرآمدها سهم بیشتری از درآمدشان را مالیات میدهند در حالی که پردرآمدها مالیات کمتری میپردازند.
مالیات متناسب سیستمی است که در آن همه، بدون توجه به میزان درآمدشان میزان یکسانی از درآمدشان را (مثلا همه ۱۰ درصد) مالیات میدهند.
مالیات تصاعدی مدلی است که در آن کمدرآمدها مالیات کمتری میپردازند و پردرآمدها باید سهم بیشتری از درآمدشان را مالیات بدهند.
این را هم اضافه کنیم که مالیات مبلغ ثابت مدلی از مالیاتگیری است که در آن هر فرد میزان ثابتی پول (مثلا هر فرد ۱۰۰ دلار) به عنوان مالیات میپردازد. اگر دقت کنید این مدل را میتوان زیرمجموعه مالیاتهای نزولی قرار داد به این خاطر که مبلغ ثابت برای فرد کمدرآمد درصد بیشتری از درآمدش را تشکیل میدهد و برای فرد پردرآمد درصدی کمتر.
اغلب جوامع از سیستم مالیات تصاعدی استفاده میکنند زیرا به گمانشان منصفانهتر میرسد که پردرآمدها هزینه بیشتری بابت مالیات بدهند از این جهت که بخش کمتری از درآمدشان صرف برآوردن نیازهای اولیهشان میشود.
حال به یاد بیاورید که اشاره کردیم در زمینه مالیات فروش برخی کالاها و دستهها معاف از مالیات هستند؛ کالاهایی همچون مواد غدایی و پوشاک. دلیل این موضوع چیست؟
کمدرآمدها بخش بیشتر درآمدشان را صرف خرید پوشاک و غذا میکنند و اگر مالیات بر فروش روی این دستهها اعمال شود در عمل آنها نسبت به پردرآمدها مالیات بیشتری خواهند پرداخت؛ یعنی به نوعی سیستم مالیاتی نزولی خواهد شد. به این ترتیب اجتناب از اعمال مالیات بر فروش غذا و پوشاک جهت یکپارچه نگهداشتن سیستم مالیات تصاعدی است که از این طریق تا حد ممکن پردرآمدها سهم بیشتری از درآمدشان را مالیات بدهند.
مالیات درآمدزا در برابر مالیات محدودکننده
هدف اصلی اغلب مالیاتهای وضع شده ایجاد درآمد برای دولت است تا بتواند این منابع درآمدی را صرف رفاه عمومی کند. همه مالیاتهایی که در راستای چنین هدفی اخذ میشوند را مالیاتهای درآمدزا مینامیم. با این وجود برخی دیگر از مالیاتها نه برای درآمدزایی دولت بلکه به هدف محدودکردن استفاده از محصولاتی خاص است که برای جامعه عوارض ناخوشایند دارند. چنین مالیاتهای محدودکنندهای را مالیات بر گناه یا در اصطلاحی علمیتر مالیات پیگویی مینامیم که بخاطر اقتصاددان انگلیسی آرتور پیگو چنین نامگذاری شده است.
مالیاتهای درآمدزا زمانی بهترین و موثرترین مالیاتها هستند که مردم به دلیل این مالیاتها کار یا رفتار مصرفیشان را چندان تغییر ندهند و در عمل مالیات به بهترین شکل به دولت انتقال پیدا کند در حالی که مالیات پیگویی زمانی بهترین مدل است که بتواند تاثیر بسزایی روی رفتار مصرفکنندگان و تولیدکنندگان بگذارد حتی اگر درآمد چندانی برای دولت نداشته باشد.