در سطح بسیار پایه ، اقتصاد دانان می دانند که هزینه ی کالا با توجه به عرضه و تقاضا برای آن ها تعیین می شود، و قیمت ها تنظیم می شود تا عرضه و تقاضا موازنه شود. با این وجود ، در سطح عمیق تر قیمت کالاها با ادغام فاکتورهایی که هیچ تحلیل گری نتواند آن ها را بفهمد یا پیش بینی کند ، تعیین می شود. یکی از مدل های اقتصادی بیان می کند که هزینه ی کالا ، پتانسیل سود دهی بلند مدتی از شرکت ها را منعکس می کند. سرمایه گذاران جذبِ کالاهای شرکت هایی می شوند که انتظار دارند در آینده سود قابل توجهی بدهد، زیرا بسیاری از مردم آرزو دارند تا کالاهایی از چنین شرکت هایی بخرند، درحالی که قیمت این کالاها در حال افزایش است. از طرف دیگر، سرمایه گذاران نسبت به خرید کالا از این شرکت ها بی میل هستند زیرا تعداد کمی از مردم آرزوی خرید آن ها را دارند و اکثریت قصد دارند تا آن ها را بفروشند، درحالی که قیمت ها سقوط می کند.
به هنگام تصمیم گیری درباره ی خرید یا فروش کالا ، سرمایه گذاران، چشم انداز کلی بیزینس ، شرایط مالی و شرکت هایی را که قصد دارند تا بر روی آن ها سرمایه گذاری کنند ، و اینکه آیا هزینه ی کالا، نسبت به سودی که بدست می آید بالای نرم های سنتی است یا خیر، در نظر می گیرند. نرخ بهره به طور ویژه ای بر قیمت کالاها تاثیر می گذارد. رشد نرخ بهره قصد دارد تا هزینه ی کالا را کاهش دهد زیرا آن ها کاهش سرعت کلی در فعالیت های اقتصادی و سود در شرکت های بزرگ را پیش بینی می کنند ، همچنین زیرا آن ها سرمایه گذاران را از بازار کالا دور کرده و وارد ِ سرمایه گذاری های سودآور می کنند (به عبارت دیگر سهام هر دو ، متغیرهای شرکت های بزرگ و خزانه داری است). افت نرخ بهره اغلب موجب ِ افزایش قیمت کالا می شود، زیرا هر دو قرض آسان تر و رشد آسان تر را پیشنهاد می کنند زیرا آن ها سرمایه گذاری با نرخ بهره ی جدید را پیشنهاد می دهند که برای سرمایه گذاران جذابیت کمتری دارد.
فاکتورهای دیگری که هزینه ی کالا را تعیین می کنند
یکی دیگر از فاکتور ها مسئله را پیچیده می کند. با این وجود سرمایه گذاران عموما کالاها را بر طبق انتظاراتشان درباره ی آینده ی غیرقابل پیش بینی و نه طبق درآمد فعلی خریداری می کنند. انتظاراتمی تواند تحت تاثیر متغیرهای متفاوتی قرار گیرد ، اگرچه بسیاری از آن ها منطقی به نظر نمی رسد. بنابراین ، ارتباط کوتاه مدت میان قیمت ها و درآمد ممکن است ضعیف باشد.
تکانه نیز می تواند هزینه کالا را تغییر دهد. افزایش قیمت معمولا بسیاری از خریداران را به بازار جلب می کند، و افزایش تقاضا قیمت ها را افزایش می دهد. دلالان اغلب این فشار را با خرید سهامی که آن ها را قادر می سازد تا آن را به دیگر خریداران به قیمت های بالاتر بفروشند بالا می برند. تحلیل گران، رشد متوالی در قیمت کالاها را به عنوان تجارت سودآور بیان می کنند. هنگامی که تب خرید و فروش بالا نباشد قیمت ها شروع به نزول می کنند. اگر سرمایه گذاران به قدر کافی نگران قیمت ها باشند ، احتمال دارد سهامشان را بفروشند که به آن مارکت خرس (bear) می گویند (مارکتی که قیمت های در حال ریزش را به اشتراک می گذارد، به فروش تشویق می کند).
