مقدمه ای بر نظریه ی مقداری

ارتباط میان عرضه ی پول و تورم و کاهش قیمت ها یک مفهوم مهم در اقتصاد است. نظریه ی مقداری پول، مفهومی است که می تواند این ارتباط را شرح دهد ، بیان می کند که یک ارتباط مستقیم میان عرضه ی پول، در اقتصاد و سطح قیمت محصولات فروخته شده وجود دارد.

نظریه ی مقداری پول چیست؟

نظریه ی مقداری پول ایده ای است که بیان می کند عرضه ی پول در اقتصاد سطح قیمت ها را تعیین می کند و عرضه ی پول را در نتیجه ی تغییر در قیمت ها ، تغییر می دهد.

به عبارت دیگر، نظریه ی مقداری پول بیان می کند که درصد تغییر داده شده در عرضه ی پول، حاصل ِ سطح برابر تورم و نزول قیمت ها است.

این مفهوم معمولا با یک معادله پول، و قیمت ها را به متغیر های اقتصادی دیگر معرفی می کند.

معادله ی مقداری و شکل سطوح

M * V = P * Y

ببینیم در معادله ی بالا هر متغیر نشان دهنده ی چیست.

M مقدار پولِ در دسترس در اقتصاد ، پول عرضه شده را نشان می دهد.

V سرعت گردش پول است که نشان می دهد در یک بازه ی زمانی به طور میانگین ، یک واحد ارزی برای خدمات و کالا تغییر می یابد.

P سطح قیمت کلی در اقتصاد است (برای مثال توسط شاخص ضمنی تولید ناخالص داخلی ارزیابی می شود)

Y سطح خروجی واقعی در اقتصاد است (تولید ناخالص داخلی را نشان می دهد)

سمت راست معادله ارزش کلی دلار از تولید اقتصادی را نشان می دهد. از آنجایی که این تولید با استفاده از پول، خریداری می شود، دلیلی وجود دارد که ارزش دلار از تولید برابر با مقدار ارز در دسترس است. این دقیقا چیزی است که معادله ی مقداری بیان می کند.

این شکل معادله ی مقداری به عنوان شکل سطوح نامیده می شود زیرا سطح عرضه ی پول را به سطح قیمت ها و دیگر متغیرها مرتبط می سازد.

یک مثال معادله ی مقداری

یک اقتصاد بسیار ساده را در نظر بگیریم که 600 واحد تولید شده است و هر واحد تولید 30 دلار می فروشد. این اقتصاد تولیدی برابر با 600 * 30 دلار = 18000 دلار دارد ، همانطور که در سمت راست معادله نشان داده شده است.

حال تصور کنید که این اقتصاد، عرضه ی پولی برابر با 9000 دلار دارد. اگر از 9000 واحد ارزی استفاده کند تا 18000 واحد تولیدی خریداری کند آنگاه هر دلار به طور میانگین دو بار تغییر می کند. این چیزی است که قسمت چپ معادله نشان می دهد.

به طور کلی امکان حل هرکدام از متغیرها در معادله با وجود 3 مقداری که داده شده است وجود دارد. فقط کمی نیاز به جبر و مقابله دارد.

فرم و قالب نرخ رشد

معادله ی مقداری همچنین می تواند به عنوان فرم و قالب نرخ رشد نوشته شود. جای تعجب نیست که قالب و فرم نرخ رشد در معادله ی مقداری به تغییرات مقدار پولِ در دسترس در یک اقتصاد و تغییرات در سرعت گردش پول مرتبط است تا تغییراتی را در سطح قیمت و تولید ایجاد کند.

این معادله دقیقا از فرم و قالب سطوح ِ معادله ی مقداری گرفته شده است که از برخی ریاضیات پایه استفاده می کند. اگر هر دو مقدار همیشه همانند فرم سطوح معادله برابر باشند، آنگاه نرخ رشد مقادیر باید برابر باشد. به علاوه، درصد نرخ رشد محصول از 2 مقدار، برابر با مجموع درصد نرخ رشد ِ مقادیر فردی است.

سرعت گردش پول

اگر نرخ رشد عرضه ی پول همانند نرخ رشد در قیمت ها باشد ، نظریه ی مقداری پول قابل اجراست، اگر هیچ تغییری در سرعت گردش پول یا تولید واقعی به هنگام تغییر روند عرضه ی پول بوجود نیاید ، درست است.

شواهد تاریخی نشان می دهد که سرعت گردش پول در طول زمان رضایت بخش بوده است، بنابراین منطقی است که باور کنیم تغییرات در سرعت گردش پول در حقیقت برابر با صفر است.

تاثیرات کوتاه مدت و بلند مدت بر تولید واقعی

تاثیر پول بر تولید واقعی کمتر نمایان است. بسیاری از اقتصاد دانان موافق هستند که در بلند مدت ،سطح کالاها و خدمات تولید شده در یک اقتصاد به عوامل تولید در دسترس و سطح فن آوری حاضر بیشتر از مقدار واحد ارزی (کار، سرمایه گذاری و غیره) وابسته است که اشاره می کند عرضه ی پول نمی تواند سطح واقعی تولید در بلند مدت را تحت تاثیر قرار دهد.

به هنگام در نظر گرفتن ِ تاثیرات کوتاه مدت بر تغییرات در عرضه ی پول ، اقتصاد دانان به چند دسته تقسیم شدند. برخی فکر میکنند که تغییر در عرضه ی پول سریعا در تغییرات قیمت ها منعکس می شود، و دیگران بر این باورند که اقتصاد ، تولید واقعی را در پاسخ به تغییرات در عرضه ی پول عوض خواهد کرد. این بدان خاطر است که اقتصاد دانان یا بر این باورند که سرعت گردش پول در کوتاه مدت ثابت نیست یا اینکه قیمت ها ثابت هستند و فورا تنظیم نمی شوند تا تغییراتی را در عرضه ی پول ایجاد کنند.

بر اساس این گفت و گو ، به نظر استفاده از نظریه ی مقداری پول منطقی می باشد، که تغییر در عرضه ی پول منجر به تغییر قیمت ها بدون تاثیر بر روی دیگر مقادیر ، مانند عنوان یک دیدگاه از چگونگی ِ کار اقتصاد در طولانی مدت می شود. اما امکان اینکه سیاست پولی می تواند اثرات واقعی بر اقتصاد داشته باشد حذف کرد.