تقریباً بیش از یک سال پیش، بالاخره دل را به دریا زدم و کسبوکار شخصی خودم را راه انداختم. با کوله باری از شوق و علاقه و مجموعهای از مهارتهای درستودرمان کار را آغاز کردم؛ اما آنچه نداشتم، آمادگی مالی برای پذیرش مدیریت یک تجارت شخصی بود. با شور و شوقی وصفناشدنی محیط مسموم کاری پیشین خود را ترک کردم و قدم به وادی خوداشتغالی گذاشتم، بدون آنکه با بودجهبندی آشنا باشم یا از پسانداز برای هزینههای اضطراری چیزی بدانم.
بعدها همین مسائل تبدیل به پاشنه آشیل کارم شدند.
ماهعسل دوران خوداشتغالیام تنها چهار ماه، پیش از آنکه مهمترین مشتریام را از دست بدهم، به طول انجامید. با پسانداز صفر و فقدان هیچگونه برنامه پشتیبان، مجبور شدم هشت ماه به نان و ماست قناعت کنم و به این فکر کنم که آیا واقعاً مرتکب اشتباه بزرگی شدهام یا نه.
با افتخار اعلام میکنم که اشتباهی در کار نبوده است و این روزها هم اوضاع کسبوکارم، حسابی سکه است. بااینحال اگر پیش از راهاندازی کسبوکار شخصیام، خودم را از نظر مالی آماده میکردم، سال آرامتر و کم تنشتری را پشت سر میگذاشتم و بدهی کمتری بالا میآوردم.
کنجکاوید بدانید چگونه میتوانید کسبوکار شخصی خودتان را بدون افتادن در ورطه اشتباهات معمول، آغاز کنید؟ من با میشل شرودر-گاردنر، تحلیلگر مالی سابق و بلاگر فعلی در وبسایت Making Sense of Cents به گفتوگو نشستم که به تدوین ۵ توصیه ختم شد که میتواند شما را برای گذار آرام از دوران کارمندی به خوداشتغالی یاری دهد.
۱- از پسانداز برای یک صندوق اضطراری غافل نشوید
اگر در حال راهاندازی کسبوکار شخصی خود هستید، نیاز دارید که پول بیشتری در حسابهای بانکی خود داشته باشید. میشل توصیه میکند هزینههای اولیه زندگی خود را برای دستکم ۶ ماه در یک صندوق پسانداز اضطراری ذخیره کنید.
وی میگوید: «شما بهعنوان یک صاحب کسبوکار، درآمد پایداری نخواهید داشت.» وی در ادامه میافزاید: «صندوق پسانداز اضطراری به شما کمک میکند بتوانید چندین ماه بدون درآمد، زندگی خود را پیش ببرید. بهاینترتیب شما میتوانید روی کسبوکار خود متمرکز بمانید و دچار تنش نشوید.»
وقتی که آزادکاری را شروع کردم، مقداری پسانداز داشتم؛ اما نه به آن اندازهای که میشل توصیه میکند. بنابراین وقتی مشتریام را از دست دادم، به تقلا افتادم. به هر کاری دست میزدم تا بتوانم درآمدی دستوپا کنم و چرخ زندگیام را بچرخانم. علاوه بر این مجبور شدم از کارت اعتباریام به کرات استفاده کنم. شما که غریبه نیستید، اما در این مدت از کمکهزینه تحصیلی همسرم هم استفاده میکردم. بدون آن، ناچار باید قید همهچیز را میزدم و سر کار اولم برمیگشتم.
من از این اتفاق، درس بزرگی گرفتم و الان ماهی رو بدون پسانداز نمیگذرانم. هنوز البته نتوانستهام بهاندازه ۶ ماه پسانداز کنم، اما دارم رویش کار میکنم.
۲- پول شخصی و پول مختص کسبوکار را از هم جدا کنید
صرفنظر از نوع شغلی که دارید (خواه مالک انحصاری هستید یا شراکتی کار میکنید) باید و باید حسابهای بانکی مجزایی برای مدیریت وجوهات شخصی و شرکتی خود داشته باشید.
میشل میگوید داشتن چند حساب بانکی، زمان حسابرسی مالیاتی را بسیار کوتاه میکند. وی افزاید: «شما دیگر درگیر این نخواهید شد که پرداختهایتان مربوط به امور شخصی بوده یا شرکتی. تلاش برای به یاد آوردن اینکه، یک هزینه مشخص، آن هم در طی یک سال، مربوط به چه چیزی بوده، بسیار دشوار است.» اما به کمک حسابهای بانکی جداگانه، همه پرداختها بهطور خودکار، تفکیک میشوند.
وقتی من حسابهایم را جدا کردم، تازه فهمیدم که میتوانم مخارجم را تحلیل کنم و هنگامیکه درآمدم بهطور چشمگیری کاهش یافت، توانستم تصمیم بگیرم که کدام مخارج را باید حذف بکنم. برای مثال، حق عضویت در اتاق بازرگانی یکی از اولین مخارجی بود که دیدم دخلی به کار من ندارد و آنچنان برایم سودمند نیست. از سویی دیگر، عضویت در سایت Job Bord سرمایهگذاری خوبی بود و میتوانست آورده مثبتی برایم داشته باشد.
۳- صرفهجویی برای دوران بازنشستگی
وقتی کسبوکار شما هنوز در مراحل اولیه خود است و قیدوبندهای مالی دستوپایتان را بسته، سخت است که برای یک آینده دور، دست به سرمایهگذاری بزنید. اما بااینحال میشل هشدار میدهد که «شما هرگز نمیدانید که چه زمانی وادار به کنارهگیری از کار خواهید شد. مهم نیست چقدر به کسبوکارتان عشق میورزید، چرا که بازنشستگی شتری است که در خانه همه میخوابد!»
این یک کار را درست انجام دادم. حتی با آنکه پول زیادی برای سرمایهگذاری نداشتم؛ اما پیش از شروع آزادکاری، یک حساب بازنشستگی برای خودم و همسرم باز کردم. فارغ از آنکه از فرمول نرخ بهره مرکب سردرمیآورید یا نه (خودم هم سردرنمی آورم)، هرچه زودتر شروع به پسانداز کنید، سود بیشتری نصیبتان میشود. در نهایت به این نتیجه رسیدم که حتی اگر ۵۰ دلار در ماه پسانداز کنم، میتوانم در دوران بازنشستگیام حقوق خوبی بگیرم.
اگر هم آنقدر خوششانس هستید که میتوانید از مزایای حقوق بازنشستگی کارفرمای خود استفاده کنید که چه بهتر! مطمئن شوید که وقتی از کار خود کنارهگیری میکنید، چه بلایی سر پسانداز بازنشستگیتان میآید؛ چرا که صندوقهای بازنشستگی مختلف، شرایط متفاوتی دارند. حتماً با مشاور مالی خود صحبت کنید تا مطمئن شوید که پساندازهایتان در دوران عدم اشتغال هم برایتان منظور شود.
۴- برای مالیات، پول کنار بگذارید
وقتی کارمند هستید، به این عادت میکنید که کارفرما مالیاتتان را ماهیانه از حقوقتان کم کند. وقتی به خوداشتغالی روی میآورید، کارتان برای محاسبه مالیات، سخت میشود.
میشل میگوید: «شما بهعنوان صاحب یک کسبوکار، باید ده جور مالیات بپردازید. از مالیاتهای تأمین اجتماعی و مدیکر گرفته تا مالیات خوداشتغالی، درآمد فدرال، درآمد ایالتی و غیره. همه اینها میتوانند بهسرعت روی هم تلنبار شوند و این جایی است که بیشتر کسانی که به خوداشتغالی مشغول شدهاند، حسابوکتاب از دستشان در میرود.»
مادر من هم با خوداشتغالی روزگار میگذراند، ازاینرو من میدانم که باید هر سه ماه یکبار در ماههای آوریل، ژوئن، سپتامبر و ژانویه، مالیات تخمینی خودم را بپردازم. چیزی که نمیدانستم این بود که چقدر باید مالیات بدهم. من اکنون از سایت IRS برای محاسبه مالیات خودم استفاده میکنم و همیشه هم سعی میکنم بیش از برآوردم، پول برای مالیات کنار بگذارم. دوست دارم در ماه آوریل، بدانم که پول کافی برای مالیات دارم تا آنکه متوجه شوم بهاندازه کافی، پول کنار نگذاشتهام.
۵- کسبوکار شخصی خودتان را بهصورت نیمهوقت شروع کنید
وقتی از میشل پرسیدم چه توصیهای برای زنانی دارد که میخواهند کسبوکار شخصیشان را راه بیندازند، پاسخی داد که برایم بسیار تأملبرانگیز بود.
او گفت: «اگر امکانش هست، کسبوکار شخصی خود را بهصورت نیمهوقت و در حاشیه شروع کنید. مدیریت این کار، همراه با اشتغال به یک کار تماموقت، بسیار دشوار است؛ اما بااینحال، ارزشش را دارد.»
کاش من هم این کار را کرده بودم. همانطور که پیشتر اشاره کردم، من قبل از ورود به وادی خوداشتغالی و آزادکاری توانستم یک مشتری بزرگ برای خودم دستوپا کنم. اما تفاوت زیادی میان داشتن یک مشتری و داشتن یک کسبوکار وجود دارد. من این نکته را وقتی فهمیدم که آنها قراردادشان را با من لغو کردند. اگر وقت بیشتری برای کارم اختصاص میدادم و خوداشتغالی را بهصورت پارهوقت، پی میگرفتم (یعنی بخش عمده هزینههایم را از طریق کار تماموقتم تأمین میکردم) آنوقت میتوانستم یک پایگاه مشتری استوار و یک کسبوکار پایدار برای خودم بسازم و این باعث میشد که کل زندگیام طور دیگری رقم بخورد.
البته درس اصلی که آموختم این بود که ابتدا بهتر است کمی پای خودم را در آب خیس کنم، پیش از آنکه درون آن شیرجه بزنم. اما درس دیگری که آموختم این بود که هیچوقت برای انجام هوشمندانهتر کارها دیر نیست.
بنابراین اگر شغل ثابت خود را بدون یک برنامه مالی مستحکم ترک کردید، این ۵ مرحله را ابتدا طی کنید. به بانک بروید و یک حساب بانکی جدید برای کسبوکار خود باز کنید، برای هزینههای زندگی خود، بهطور منظم از حساب بانکیتان پول برداشت و به یک حساب پسانداز واریز کنید و دستآخر با یک مشاور مالی برای افتتاح یک حساب بازنشستگی گفتوگو کنید. بله از آنجا که همهچیز ممکن است در یک چشم به هم زدن، زیر و رو شود، از برنامهریزی غافل نشوید.
اگر تازه یک صندوق پسانداز اضطراری برای خودتان دستوپا کردهاید، نیازی نیست مایحتاج اولیه برای خودتان انبار کنید، مگر آنکه نیاز شود.