نرخ سوختن سرمایه (Burn rate) که نرخ سوختن و یا نرخ هزینه کرد نیز شناخته میشود؛ از مهم ترین سنجههای مالی برای مدیران مالی و صاحبان کسب و کارهای نوپا و استارتاپها است. بسیاری از مدیران می دانند که هر ماه به چه میزان نقدینگی نیاز دارند و موجودی بانک آنها تا چه زمانی کفاف هزینههای شرکت را خواهد داد. اما به ندرت درباره عوامل موثر بر این نرخ و یا تاثیرات رشد شرکت بر آن صحبت میکنند. به جرات میتوان گفت تا زمانی که بر این مسائل کسب و کار مسلط نشده اید، بهتر است به سراغ جذب سرمایه نروید.
باید بدانید که روزهای خوب جذب سرمایه به سر خواهند آمد.
طبق یکی از تحقیقات انجام شده از استارتاپها، بعد از عدم نیاز بازار به محصول با ۴۱%، تمام شدن نقدینگی علت دوم شکست کسب و کارها بوده است. بنابراین مدیریت نرخ سوختن، یکی از مهم ترین وظایف مدیران است.
یکی از اشتباهاتی که مدیران میکنند برنامه ریزی بر اساس مبلغی است که در مرحله بعدی جذب سرمایه به دست خواهند آورد و نه موجودی کنونی حساب شرکت. باید توجه کنید که مرحله بعدی جذب سرمایه ممکن است هیچ وقت رخ ندهد و مدیریت نرخ سوختن راهی است برای حفظ بقا شرکت.
نرخ سوختن و یا جریان منفی نقدینگی که هزینههای آن از درآمد آن بیشتر است، لزوما به معنای وجود خطر برای کسب و کار نیست. بلکه می تواند عامل موفقیت کسب و کار باشد. شرکتهایی با نرخ رشد بسیار زیاد به ندرت سرمایه خود را تبدیل به دارایی می کنند و در عوض هزینههای زیادی در مسیر موفقیت خود پرداخت میکنند.
بنابراین میتوان گفت هدف تشخیص توازن مناسب برای نرخ سوختن سرمایه خواهد بود. اما چگونه؟
اصول اولیه نرخ سوختن سرمایه
برای بنیانگذارانی که چیزی بیش از یک ایده دارند و زمان کافی برای پیگیری آن، نرخ سوختن ناشناخته است. بدونی هیچ گونه دارایی مالی، تنها چیزی که اهمیت دارد زمان و هزینه تخمینی توسعه یک محصول میباشد. البته که تخمین این موضوع هم سخت خواهد بود و شما باید وارد کار شوید و تا زمانی که به نتیجه دلخواه نرسیدهاید، چیزهای مختلف را امتحان کنید.
اما بد نیست از همان ابتدا کار درباره یک سوال کلیدی که در نهایت در تجزیه و تحلیل نرخ سوختن به شما کمک خواهد کرد،پاسخ دهید: قصد دارید چه نوع شرکتی بسازید؟
اگر هدف شما ساختن یک شرکت عظیم در یک بازار پر مصرف باشد، به چیزی کم تر از عرضه سهام در بورس نباید راضی باشید و برای این کار نیاز به جذب سرمایه بسیار عظیم دارید تا بتوانید منابع کافی برای ساختن یک کسب و کار بزرگ را جذب کنید. اگر به دنبال ساختن یک کسب و کار SaaS یا یک شرکت تولید بازیهای کامپیوتری با بازار کوچک هستید و قصد دارید تا چند سال آینده توسط شرکتهای بزرگ خریداری شوید، نیاز شما به سرمایه کم تر خواهد بود.
بدیهی است که هرچه هزینه بیشتری داشته باشید، نرخ سوختن بیشتر خواهد بود و تبعا سرمایه بیشتری باید جذب کنید.
با شروع جدی کار، مدیریت این شاخص شامل تمام هزینههای جاری شرکت خواهد شد. در واقع در این مرحله شما باید تا حد ممکن هزینههای مختلف اداری، دستمزد و حقوق، بازاریابی و تبلیغات را کاهش دهید؛ اما تا جاییکه به عملکرد شرکت لطمه نخورد. به عنوان مثال استفاده از نرم افزارهای حسابداری به جای استخدام حسابدار و یا نرم افزارهای مدیریت مشتری به جای استخدام پشتیبان از جمله راهکارهای کاهش هزینه ها هستند.
دو معیار نرخ سوختن سرمایه
کاهش هزینهها به تنهایی برای بهبود شاخصها و جذب سرمایه کافی نیست. در این مرحله باید به دو معیار که تعیین کننده نرخ سوختن در کسب و کار شما هستند توجه جدی داشته باشید: “صرفه هر واحد” و “هزینه رشد”.
صرفه هر واحد سودی است از فروش هر واحد محصول نصیب شرکت شما میشود. این محصول می تواند یک کالا، اپلیکیشن و یا اشتراک خدمات ابری باشد.این عدد با کسر هزینه جذب هر مشتری جدید (CAC) از ارزش طول عمر (LTV) همان مشتری به دست می آید.
وقتی درباره هزینه رشد صحبت می کنیم، عموما درصد عمده هزینهها را حقوق و دستمزد تشکیل میدهد. طبق نظر سنجیهای انجام شده، به طور میانگین ۶۰ درصد هزینههای شرکتها را حقوق و دستمزد تشکیل میدهد. بسیار از مدیران حقوق و دستمزد را به درستی در محاسبات نرخ سوختن سرمایه آتی پیش بینی نمیکنند و اغلب تعداد پرسنل مورد نیاز را دست پایین میگیرند.
با درک صرفه هر واحد و هزینه رشد، شما میتوانید در خصوص میزان سرمایه مورد نیاز برای پوشش هزینهای شرکت در یک بازه زمانی مشخص تا رسیدن به اهداف تعیین شده، تصمیم درست تری بگیرید. بر اساس یک قاعده کلی، شرکتها باید به اندازه هزینههای ۱۲ الی ۱۸ ماه سرمایه جذب کنند.
افزایش و کاهش نرخ سوختن
بسیاری از صاحبان کسب وکار علاقه دارند با افزایش فروش، نرخ هزینهکرد خود را افزایش دهند. این موضوع در صورتیکه که شرکت در مسیر درست قرار داشته باشد، قابل توجیه است. یک مدیر مالی معروف در سیلیکون ولی اعتقاد دارد اگر در ازای هر دلار سرمایه گذاری، ۳ دلار سود ایجاد میشود، زمان مناسبی برای هزینه بیشتر و کسب سهم بازار است.
تا زمانی که افزایش هزینهها باعث تعویق سوددهی شرکت میشود، معمولا شرکتهای با رشد سریع، برای رسیدن به جایگاه قوی تر در بازار، هزینه های خود را افزایش میدهند و در عوض با به دست آوردن سهم بیشتری از بازار، در آینده با هزینه کم تری به سودآوری خواهند رسید.
در نهایت باید توجه داشته باشید که کاهش نرخ هزینه کرد آخرین گزینه شماست. بسیاری از کسب و کارهای نوپا با کاهش هزینههای خود، علی الخصوص اگر منجر به تعدیل نیرو شود، مقدمات شکست خود را فراهم کردهاند. به عبارتی اتخاذ سیاست کاهش نرخ سوختن سرمایه یک جاده یک طرفه خواهد بود که عواقب آن می تواند منجر به شکست کسب و کار شود و تا جای ممکن باید از این سیاست استفاده نکرد.
همچنین کاهش نرخ سوختن برای سرمایه گذاران نیز نشانه خوبی نخواهد بود. سرمایه گذاران خطرپذیر به دنبال کسب ثروت از فعالیتهای آتی شرکت هستند و کم تر نگران هزینه شدن سرمایه گذاری خود هستند. سرمایه گذاران اگر رشد بیش از انتظار شرکت را مشاهده کنند، برای هزینه کرد بیشتر در راستای حفظ شیب رشد ترغیب خواهند شد. به خاطر داشته باشید، سرمایه گذاران برای تسهیل رشد شرکت سرمایه گذاری کردهاند و به شما پول ندادهاند تا در هزینه کرد آن صرفه جویی کنید!
گاهی اوقات ناچارید بر اساس واقعیتهای موجود تصمیم بگیرید. اگر صرفه واحد شما در حال کاهش است و کم تر از ۱۲ ماه فرصت دارید، باید کاری کنید. از آنجائیکه معمولا فرایند جذب سرمایه ۵ ماه زمان نیاز دارد، بهتر است قبل از بحرانی تر شدن اوضاع اقدام به کاهش نرخ سوختن سرمایه کنید.
به عنوان مثال، سه سال پیش یک استارتاپ برای کاهش نرخ هزینه کرد خود مجبور به کاهش شدید در هزینه های بازاریابی و فروش و همچنین تعدیل نیرو شد؛ اما در نهایت با کاهش ۲۴ میلیون دلاری در نرخ هزینه کرد، موفق به ایجاد جریان نقدی ۷ میلیون دلاری شد. این اقدام نه تنها منجر به نجات شرکت شد، بلکه برای بنیانگذاران آن فرصت فروش شرکت با یک قیمت بسیار خوب را فراهم کرد.
فرهنگ هزینه در شرکت
به عنوان یک قاعده کلی، استارتاپها باید تا جای ممکن هزینههای خود را کاهش دهند. هزینه کرد استراتژیک برای کسب سهم بازار و جذب مشتریان بیشتر با هزینههای عملیاتی روزانه متفاوت هستند. صاحبان کسب و کار باید یک فرهنگ هزینه کردن در شرکت را ایجاد کنند.
شاید یک استارتاپ که در حال تبدیل شدن به یونیکورن است برای حفظ و راضی نگه داشتن نیروهای گران قیمت و خاص خود امکاناتی چون غذای رایگان و ماساژ را فراهم کند؛ اما عموما شرکتها نباید به دنبال امکانات لوکس باشند. حتی ممکن است شما محلههای ارزان تر شهر را برای استقرار دفتر خود انتخاب کنید. در نظر داشته باشید که سرمایه گذاران اگر ببینند که شما بدون حساب و کتاب هزینه میکنید، در سرمایه گذاریهای بعدی محتاط خواهند شد.
سخن نهایی
در حالی که باید همواره به نرخ سوختن سرمایه توجه داشته باشید، این موضوع نباید تبدیل به یک امر زمانبر برای شما شود. ماهی یکبار صورتهای مالی را بررسی کنید و ببینید چه میزان موجودی در بانک دارید و تا چه زمانی هزینههای شما را پوشش میدهد. اگر در هزینههای شرکت تغییر شدیدی احساس کردید، علت آن را پیدا کنید. با توجه به بودجه شرکت هزینههای آتی را تعدیل کنید.
و در پایان یک جمله را فراموش نکنید: یک نرخ سوختن سرمایه متوازن، میتواند مسیر موفقیت کسب و کار شما را هموار کند.