برای تحلیل سلامت اقتصاد یا بررسی رشد اقتصادی، داشتن روشی جهت ارزیابی بزرگی ِ اقتصاد داشته ضروری است. اقتصاددانان معمولاً بزرگی یک اقتصاد را از تعداد کالایی که تولید می کند، اندازه گیری می کنند. این کار به روش های مختلف انجام می پذیرد زیرا خروجی اقتصاد در یک بازه ی زمانی برابر با در آمد اقتصادی است و سطح اقتصاد درآمد یکی از عوامل تعیین کننده ی استاندارد زندگی و رفاه اجتماعی است.
ممکن است عجیب به نظر بیاید که درآمد و هزینه (بر کالاهای داخلی) در اقتصاد دارای کمیت یکسانی باشند اما این مشاهده به سادگی نتیجه ی حقیقتی است که برای هر تراکنش اقتصادی هر دو روی خرید و فروش وجود دارد. برای مثال، اگر فردی یک تکه نان بپزد و آن را به قیمت 3 دلار بفروشد ، 3 دلار تولید و 3 دلار درآمد ایجاد کرده است. به طور مشابه، خریدار تکه ی نان 3 دلار هزینه کرده که در ستون هزینه ها محاسبه می شود. تعادل میان تولید ، درآمد و هزینه نتیجه ی یک قانون بر روی تمام کالاها و خدمات در جامعه است.
اقتصاد دانان این کمیت ها را با استفاده از مفهوم تولید ناخالص داخلی، ارزیابی می کنند. تولید ناخالص داخلی که GDP نامیده می شود برابر با قیمت مناسبِ تمام کالاهای نهایی و خدماتی است که در کشور در یک بازه ی زمانی تولید می شود. این بسیار مهم است که متوجه تعریف دقیق این عبارت بشویم: بنابراین ارزشمند است که به جزئیات هر تعریف کمی فکر کنیم:
GDP از قیمت مناسب برای خریدار و فروش استفاده می کند
بسیار آسان است که بدانیم محاسبه پرتقال همانند تلویزیون در GDP منطقی نیست، همانطور محاسبه ی تلویزیون با ماشین. حساب های GDP این کار را با اضافه کردن قیمت مناسب هر کالا یا خدمات ، نسبت به کمیت کالاها و خدمات به طور مستقیم انجام می دهند.
اگرچه اضافه کردن قیمت مناسب مسائل مهمی را حل می کند اما مسائل محاسباتی دیگری را بوجود می آورد. یکی از مشکلاتی که بوجود می آید این است که تغییر قیمت ها در بازه ی زمانی آیا نتیجه ی تغییرات در تولید است یا تغییر در قیمتها، که این را ارزیابی GDP به طور واضح مشخص نمی کند. (مفهوم GDP واقعی تلاشی در جهت محاسبه ی قیمت ها است). دیگر مسئله ای که بوجود می آید هنگامی است که کالاهای جدید وارد بازار می شوند یا هنگامی که توسعه ی تکنولوژی ، کالاها را به لحاظ کیفی بالاتر و به لحاظ قیمت پایین تر می آورد.
تولید ناخالص داخلی فقط تراکنش های مارکت را محاسبه می کند
جهت داشتن یک قیمت مناسب برای کالا و خدمات ، آن کالا یا خدمات باید در یک مارکت قانونی خرید و فروش شود. بنابراین تنها کالا و خدماتی که در مارکت ها خرید و فروش می شوند در GDP محاسبه می شوند، اگرچه احتمالا کارهای زیادی انجام شده باشد و تولید ایجاد شده باشد. برای مثال، کالا و خدمات تولید شده و مصرف شده در یک خانوار در GDP محاسبه نمی شود، حتی اگر آن ها کالا و خدمات آورده شده به فضای مارکت را محاسبه کرده باشند. علاوه بر این، کالا و خدماتی که به طور غیرقانونی تراکنش یافته اند در GDP محاسبه نمی شوند.
GDP فقط محصولات نهایی را محاسبه می کند
مراحل زیادی برای تولید کالا و خدمات وجود دارد. برای آیتم ساده ای همانند یک تکه نان 3 دلاری ، برای مثال گندم مورد استفاده 10 سنت است و قیمت عمده ی نان 50.1 دلار است. از آن جایی که تمام این مراحل طی می شود تا چیزی را بوجود آورد که به مشتری 3 دلار فروخته شود ، اگر قیمت تمام کالاها به GDP اضافه شده باشد، شاهد محاسبه های دوگانه خواهیم بود. بنابراین کالا و خدمات زمانی به GDP اضافه می شوند که به آخرین نقطه ی فروش شان برسند ، چه آن نقطه بیزینس باشد چه مشتری.
یک شیوه ی محاسباتی جایگزین برای GDP این است که در فرآیند تولید در هر مرحله ارزش افزوده اضافه شود. در مثال نان که در بالا آمد ، تولید کننده ی گندم 10 سنت به GDP اضافه می کند ، نانوا مابه التفاوت میان 10 سنت ارزش ورودی و 50.1 دلار تولید را اضافه می کند و خرده فروش مابه التفاوت میان قیمت عمده 50.1 دلار و 3 دلار قیمت نهایی برای مشتری را اضافه می کند. احتمالا تعجب آور نباشد که مجموع این مقادیر برابر با 3 دلار قیمت نهایی نان است.
GDP ، هنگامی که کالاها تولید می شوند آن ها را محاسبه می کند
GDP ارزش محصولات و خدمات را زمانی که تولید می شوند محاسبه می کند ، GDP این کار را با تغییر استفاده از محصول ناخالص ملی به تولید ناخالص داخلی انجام می دهد. در مقایسه با محصول ناخالص ملی که تولید کلی ِ شهروندان اقتصادی را محاسبه می کند، تولید ناخالص داخلی تمام ِ تولید ایجاد شده در مرزهای اقتصادی بدون در نظر گرفتن اینکه چه کسی آن را تولید کرده، محاسبه می کند.
GDP در یک بازه ی زمانی بخصوص اندازه گیری می شود
تولید ناخالص داخلی در یک بازه ی زمانی تعریف می شود، چه یک ماه چه یک سال. این بسیار مهم است که به یاد داشته باشید ، اگرچه سطح درآمد، بسیار برای سلامت اقتصاد اهمیت دارد اما تنها چیزی نیست که اهمیت داشته باشد. ثروت و دارایی، تاثیر خاصی بر روی استاندارد های زندگی دارد، زیرا مردم نه تنها کالا و خدمات جدید را خریداری می کنند بلکه استفاده کردن از کالاهایی که قبلا داشته اند به آن ها لذت می دهد.