اقتصاد رشته پیچیده ای است که پر از اصلاحات و جزئیات گیج کننده ای می باشد که می تواند توضیح آن را دشوار سازد. حتی اقتصاددانان نیز در تعریف دقیق اقتصاد دچار مشکل هستند. با این حال، هیچ شکی وجود ندارد که اقتصاد و چیزهایی که ما از طریق این علم یاد می گیریم، بر زندگی روزمره ما تاثیر می گذارد.
به طور خلاصه، مبانی اقتصاد، مطالعه چگونگی استفاده مردم و گروه ها از دارایی های خود می باشد. قطعا پول یکی از این دارایی هاست، اما چیزهای دیگری نیز می توانند در آن نقش داشته باشند. برای توضیح همه این مفاهیم، بیایید نگاهی اجمالی به مبانی اقتصاد و علت اینکه ممکن است قصد مطالعه این رشته پیچیده را داشته باشید، بیندازیم.
رشته اقتصاد
اقتصاد به دو دسته کلی تقسیم می شود: اقتصاد خرد و اقتصاد کلان. نگاه اقتصاد خرد به بازارهای فردی و نگاه اقتصاد کلان به کل اقتصاد میباشد. بنابراین، می توانیم این رشته را به تعدادی زیررشته مطالعاتی محدود نماییم. این زیررشته ها عبارتند از اقتصاد سنجی، توسعه اقتصادی، اقتصاد کشاورزی، اقتصاد شهری و غیره.
اگر علاقه دارید که از نحوه کار این دنیای اقتصادی و چگونگی تاثیر بازارهای مالی یا چشم اندازهای صنعتی بر اقتصاد سر در بیارید، می توانید مطالعه این رشته را در نظر داشته باشید. رشته اقتصاد، رشته جذابی است و پتانسیل شغلی در زمینه های مختلفی از مالی گرفته تا فروش و دولت برای آن وجود دارد.
دو مفهوم اساسی اقتصاد
بخش عمده ای از آنچه که ما در اقتصاد مطالعه می کنیم، مربوط به پول و بازار است. مردم برای بدست آوردن یک کالا تا چه میزانی تمایل به پرداخت دارند؟ آیا عملکرد یک صنعت بهتر از دیگری است؟ آینده اقتصادی کشور یا جهان چه خواهد بود؟ اینها سوالات مهمی هستند که اقتصاددانان در پی پاسخ به این سوالات هستند و این موضوع با چند اصطلاح اساسی همراه است.
عرضه و تقاضا یکی از اولین مفاهیمی است که ما در این علم یاد می گیریم. عرضه بیانگر کمیت چیزی است که برای فروش در دسترس میباشد، در حالی که تقاضا مربوط به تمایل به خرید آن است. اگر عرضه بیش از تقاضا باشد، بازار تعادل خود را از دست می دهد و هزینه ها عموما کاهش می یابد. بر خلاف حالت قبل اگر تقاضا بیشتر از عرضه در دسترس باشد، عکس شرایط قبل اتفاق خواهد افتاد؛ زیرا این کالا مطلوب تر بوده و دستیابی به آن دشوارتر است.
کشش اقتصادی مفهوم کلیدی دیگری در اقتصاد به شمار میرود. اساسا، در اینجا ما در مورد این موضوع صحبت میکنیم که قیمت چیزی چقدر می تواند قبل از اینکه تاثیر منفی بر فروش داشته باشد، نوسان پیدا نماید. کشش اقتصادی مربوط به تقاضا میباشد و برخی محصولات و خدمات نسبت به سایر محصولات و خدمات دارای کشش بیشتری هستند.
مطالعه بازارهای مالی
همانطور که ممکن است انتظار داشته باشید، بسیاری از عواملی که در اقتصاد نقش دارند، با بازارهای مالی مرتبط هستند. این مطلب نیز یک موضوع پیچیده با بسیاری از زیرموضوعات است که می توانید به آنها بپردازید. اول از همه و قبل از هرچیز دیگری، چگونگی تعیین قیمت ها در یک اقتصاد بازار دارای اهمیت است. داشتن اطلاعات و آنچه که با عنوان قرارداد مشروط شناخته می شود نقش حیاتی در این موضوع دارد. اساسا، این نوع قرارداد، مقررات و شروط قیمت پرداخت شده را براساس عوامل خارجی تعیین می کند: اگر عامل X اتفاق بیفتد، من این مقدار را پرداخت خواهم کرد.
سوالی که اغلب ذهن سرمایه گذاران را درگیر کرده این است که وقتی قیمت سهام پایین می آید چه بر سر پول من خواهد آمد؟ پاسخ این سوال آسان نیست و قبل از تعمق در بازار سهام، لازم است که بدانید که ساز و کار آن چگونه است. برای پیچیده تر کردن مسائل، موقعیت های اقتصادی مانند رکود اقتصادی می تواند بسیاری از چیزها را از بین ببرد. به عنوان مثال، رکود اقتصادی به تنهایی نمی تواند به معنی سقوط قیمت ها باشد. در واقع، برای موضوعی مانند مسکن این موضوع کاملا برعکس است. قیمت ها اغلب بالا می روند چون عرضه پایین و تقاضا بالا است. این افزایش قیمت ها با عنوان تورم شناخته می شود.
نرخ های بهره و مبادله ارز نیز موجب نوسان در بازارهای اقتصادی می شوند. شما اغلب می شنوید که اقتصاددانان نگران این موارد هستند. وقتی نرخ بهره پایین می آید، مردم تمایل به خرید و قرض دادن بیشتری پیدا می کنند. با این حال، این مطلب می تواند باعث افزایش نرخ بهره در پایان شود.
نرخ مبادله ارز چگونگی مقایسه ارز یک کشور با کشورهای دیگر را نشان می دهد. این عوامل اجزای کلیدی در اقتصاد جهانی به شمار می روند. اصطلاحات دیگری که در رابطه با بازارها می شنوید، هزینه های فرصت، معیارهای هزینه و انحصارات هستند. هر کدام از این اصطلاحات یکی از عناصر کلیدی در درک پیش بینی کلی اقتصادی است.
اندازه گیری رشد و رکود اقتصادی
چه در سطح ملی و چه در سطح جهانی، سنجش سلامت اقتصادی امر آسانی نیست. در سطح ملی، از اصطلاحاتی مانند تولید ناخالص داخلی استفاده می کنیم که نشانه محصول داخلی ناخالص است. این اصطلاح به بهای بازار کالاها و خدمات یک کشور اشاره دارد. تولید ناخالص داخلی هر کشور توسط سازمان هایی مانند بانک جهانی و صندوق بین المللی پول (IMF) تحلیل می شود.
این روزها بحث هایی در مورد موضوع جهانی شدن نیز مطرح است. در کشورهایی نظیر ایالات متحده نگرانی هایی در مورد مشاغل خارج شرکتی وجود دارد که می تواند منجر به افزایش نرخ بیکاری و کاهش رشد اقتصادی شود. با این حال، برخی معتقدند که اثر پیشرفت های تکنولوژیکی برای اشتغالزایی به میزان جهانی شدن می باشد.
در برخی موارد، می شنوید که مسئولان دولتی درباره محرک های مالی صحبت می کنند. این یک نظریه برای تشویق رشد اقتصادی، به ویژه در شرایط دشوارتر می باشد. اما بار دیگر این موضوع واقعا به سادگی ایجاد شغل که منجر به مصرف بیشتر مصرف کنندگان می شود، نمی باشد .
همانطور که هیچ چیزی ساده نیست، اقتصاد نیز از این قائله مستثنی نمی باشد. به همین دلیل است که این موضوع خیلی جذاب بوده و اقتصاددانان را تا دیر وقت بیدار نگه می دارد. پیش بینی ثروت یک ملت یا جهان آسان تر از پیش بینی سود شما در 10 یا 15 سال آینده نمی باشد. متغیرهای زیادی در این مطلب دخیل هستند، به همین دلیل مطالعه این رشته بی پایان است.