در حالی که حرکت چرخ دنیا به وسیله پول می تواند حرف درستی باشد، اما این دارایی ذاتا درست نیست. اگر شما از عکس های قهرمان های ملی درگذشته لذتی نمی برید، آن کاغذهای رنگی اپ شده هیچ ارزشی در قیاس با دیگر کاغذها ندارند. تنها در صورتی که ما در یک کشور توافق کنیم که به آن ها ارزش بدهیم – و البته دیگر کشورها نیز آن ارزش را قبول کنند – می توانیم از آن ها به عنوان ارز استفاده کنیم.
استاندارد طلا و نقره
همیشه روال کار به همین منوال نبوده است. در گذشته پول در شکل سکه هایی از فلزهای گرانبها مثل طلا و نقره استفاده می شد. ارزش این سکه ها بر اساس ارزش فلزی که در خود جای داده بودند محسابه می شد چرا که شما می توانستید به راحتی آن سکه را اب کنید و برای اهداف دیگر استفاده کنید.
تا همین چند دهه قبل، ارزش پول کاغذی در بسیاری از کشورها، من جمله ایلات متحده، بر اساس استاندارد طلا، نقره یا ترکیبی از آن دو بود. پول کاغذی در واقع روشی مناسب برای نگه داشتن آن مقدار خاص از طلا یا نقره بود. بر اساس استانداردهای طلا یا نقره، شما می توانستید پول کاغذی خود را به بانک ببرید و بر اساس نرخی که توسط دولت تعیین شده بود در ازای پول خود طلا یا نقره دریافت کنید. تا سال 1971، ایلات متحده بر طبق استاندارد طلا عمل می کرد که از سال 1946 توسط سیستم Bretton Woods نگه داری می شد که یک نرخ تبدیل واحد به وجود آورد که به دولت اجازه می داد طلا خود را به خزانه آمریکا و با قیمت 35 دلار برای هر اونس بفروشد. با این عقیده که این سیستم اقتصاد آمریکا را تضعیف کرده است، رئیس جمهور ریچارد نیکسون در سال 1971 استاندارد طلا را ملقی کرد.
پول بدون پشتوانه
از زمان ریاست جمهوری نیکسون، ایالات متجده بر اساس سیستم پول بدون پشتوانه عمل کرده است که به معنای وابسته نبودن ارز به هر گونه کالایی می باشد. کلمه fiat از زبان لاتین می آید و حالت دستوری فعل facere به معنای “شدن یا کردن” می آید. پول بدون پشتوانه پولی است که ارزش آن ذاتی نیست و توسط سیستم انسانی به وجود آمده است. در نتیجه این تیکه های کاغذ در جیب شما فقط همان تیکه های کاغذ هستند.
چرا معتقدیم که پول کاغذی ارزش دارد
چرا یک پنج دلاری ارزش دارد اما کاغذ های دیگر بی ارزش هستند؟ خیلی ساده است: پول هم یک کالا و هم یک مبادله می باشد. به عنوان یک کالا، عرضه محدودی دارد و در نتیجه یک تقاضا هم برای آن وجود دارد. تقاضا وجود دارد چرا که مردم می توانند با استفاده از پول کالا و خدمات مورد نیاز خود را خریداری کنند. کالا و خدمات مواردی هستند که در نهایت در اقتاصد حائز اهمیت هستند و پول روشی است که به مردم توانایی به دست آوردن کالا و خدمات مورد نیاز خود را می دهد. آن ها این روش مبادله را با سر کار رفتن به دست می آورند که یک مبادله قراردادی بین یک مجموعه از کالا –تلاش، دانش و غیره- و مجموعه ای دیگر است. مردم کار می کنند تا در زمان حال برای خرید کالا یا خدمات در آینده پول بدست بیاورند.
سیستم پولی ما بر اساس عقاید مشترک عمل می کند. تا زمانی که افراد کافی به ارزش پول عقیده داشته باشند، چه در زمان حال و در چه در آینده، این سیستم کار می کند. در ایالات متحده این عقیده توسط دولت به وجود آمده و حمایت می شود، که به همین دلیل است که جمله “حمایت شده توسط عقیده و اعتبار کامل دولت” همان معنی را می دهد که می گوید. این پول شاید هیچ ارزش ذاتی نداشته باشد، اما می توانید با خیال راحت از آن استفاده کنید چره که از حمایت فدرال برخوردار است.
علاوه بر این، احتمال اینکه پول هب این زودی ها جایگزین شود بسیار کم است چرا که ناکارآمدی سیستم مبادله کالا به کالا که در آن کالا و خدمات در قبال کالا و خدمات دیگری در اختیار شما قرار می گیرند به خوبی شناخته شده است. اگر یک ارز قرار باشد که با ارز دیگری جایگزین شود، دوره زمانی در نظر گرفته می شود که شما بتوانید پول قدیمی خود را با پول جدید معاوضه کنید. این اتفاقی بود که در اروپا و در زمانی که کشور ها می خواستند به سمت یورو بروند، افتاد. پس ارزهای ما به طور کل ناپدید نمی شوند، هرچند که در آینده ممکن است شما پول الان خود را با پول های جدیدی که در آن زمان ارائه می شوند تعویض کنید.
ارزش آینده پول
برخی اقتصاد دانان به سیستم ارز بدون پشتیبان اعتماد ندارند و معتقدند که ما نمی توانیم به اعلام ارزش آن ادامه بدهیم. اگر اکثریت ما به این نتیجه برسیم که پول ما در آینده آن ارزشی که امروز دارد را نخواهد داشت، ارز ما دچار تورم می شود. تورم ارز! اگر این اتفاق بیش از اندازه بیفتد، باعث می شود که مردم تلاش کنند به سرعت از شر پول خود خلاص شوند. تورم و واکنش منطقی مردم نسبت به آن برای اقتصاد بد است. مردم قراردادهای سودده که در آینده پرداخت خواهند شد را انجام نمی دهند چرا که از ارزش پول در زمانی که به آن ها پرداخت می شود مطمئن نیستند. فعالیت های تجاری به همین خاطر افت خواهند داشت. تورم باعث همه نوع ناکارآمدی از تغییر لحظه ای قیمت های یک کافه گرفته تا بردن یک گاری پر از پول برای خرید یک نان می شود. اعتماد به پول و ارزش ثابت ارز بی ضرر هم نیست.
اگر شهروندان اعتماد خود را به عرضه پول از دست بدهند و باور داشته باشند که این پول در آینده بی ارزش خواهد بود، فعالیت های اقتصادی متوقف خواهند شد. این یکی از دلایلی است U.S. Federal Reserve سرسختانه به دنبال این است که تورم را مهار کند، اندکی تورم خوب است اما تورم زیاد فاجعه بار است.
عرضه و تقاضا
پول در واقع یک کالا است و به همین خاطر با اصول و قواعد عرضه و تقاضا کنترل می شود. ارزش هر کالا به وسیله عرضه و تقاضا خود آن کالا و عرضه و تقاضا دیگر کالاها در اقتصاد تعیین می شود. قیمت هر کالا مقدار پولی است که در ازای آن پرداخت می کنید. تورم وقتی اتفاق می افتد که قیمت کالاها افزایش یابد – به عبارت دیگر وقتی پول کم ارزش تر از دیگر کالاها بشود. این اتفاق وقتی می افتد که :
- عرضه پول زیاد شود.
- عرضه دیگر کالاها کم بشود.
- تقاضا برای پول کاهش یابد.
- تقاضا دیگر کالا افزایش یابد.
دلیل کلیدی تورم در عرضه پول افزایش می یابد. تورم به دلایل دیگر نیز اتفاق می افتد. اگر یک بلای طبیعی مغازه ها را ویران کند و بانک ها سالم بمانند، انتظار داریم که یک افزایش قیمت ناگهانی اتفاق بیفتد، چرا که کالاها نسبت به پول کمیاب شده اند. این موقعیت ها به ندرت اتفاق می افتند. برای بیشتر قسمت ها، تورم وقتی اتفاق می افتد که افزایش عرضه پول سریعتر از افزایش عرضه دیگر کالاها و خدمات اتفاق بیفتد.
به طور خلاصه، پول با ارزش است چرا که مردم مطمئن هستند که می توانند در آینده با استفاده از آن کالا و خدمات دریافت کنند. این عقیده تا جایی پا برجاست که مردم از تورم آینده یا شکست سازمان و یا دولت صادر کننده آن در آینده بترسند.