سیا‌ستمداران خیلی دوست دارند بگویند که کسب و کارهای کوچک ستون فقرات اقتصاد هستند. و در حالی که طرفداری‌کردن از کسب و کارهای بزرگ روشی متداول برای پیروزی بر رأی‌دهندگان است، برای این اظهارنظر سیاستمداران یک توجیه واقعی وجود دارد.

اداره کسب و کارهای کوچک آمریکا (SBA) در گزارشی اعلام کرد که شرکت‌های کوچکتر – آنهایی که کمتر از 500 کارمند دارند – بر اساس تعریف SBA بیش از دو سوم شغل‌های جدید در آمریکا را از دهه 1970 میلادی تا کنون ایجاد کرده‌اند. همچنین این نوع از شرکت‌ها توانسته‌اند بخش اعظمی از خلاقیت‌ها و نوآوری‌ها را به جامعه معرفی کنند. همانطور که بسیاری از استارتاپ‌های فناوری فوق موفق را در این چند سال به چشم خود دیده‌اید.

اما از یک نقطه‌نظر دیگر، کسب و کارهای کوچک در مقایسه با رقبای بزرگترشان، یک سری معایب و ضررها نیز دارند. بر اساس همین دلایل است که سیاست‌های حاکمیتی از کسب و کارهای بزرگ بزرگ حمایت بیشتری کرده و اهمیت بیشتری به آنان می‌دهند. در ادامه به پنج حوزه‌ای اشاره خواهیم کرد که اندازه و مقیاس کسب و کار در آن مزیت به حساب می‌آید:

 

مزایای کسب و کارهای بزرگ به کسب و کارهای کوچک

 

1. جذب سرمایه

گاهی اوقات پیش می‌آید که شرکت‌ها علاوه بر سرمایه موجود نیازمند جذب سرمایه‌های بیشتر می‌شوند. اگر یک شرکت بزرگ قصد استخدام کارمندان یا کارگران جدید داشته باشد یا بخواهد کارخانه جدید احداث کند، باید این توانایی را داشته باشد که اوراق قرضه فروخته و یا سهامش را در بورس عرضه کند. اما سازمان‌های کوچکتر چنین انعطاف‌پذیری در اختیار ندارند.

کسب و کارهای خرد اتکای بسیاری زیادی به وام‌های بانکی دارند. یکی از اهداف اصلی SBA این است که بانک‌ها را ترغیب کند که با تضمین ارزش وام‌ها، این نوع از کسب و کارها را یاری دهند.

 

2. کارایی

یکی از دلایلی که سازمان‌های بزرگ به رقبای کوچکتر خود غلبه می‌کنند این است که از اصل «صرفه‌جویی به مقیاس» (economies of scale) بهره می‌برند. این بدان معناست که هزینه هر محصول یا خدماتی که در مقیاس‌های بالا ارائه می‌دهند، پایینتر می‌آید.

فرض کنید که می‌خواهید فقط یک میز بسازید. فرصت‌هایی که در اختیار دارید این است که هزینه بالایی را صرف سرمایه‌گذاری بر روی ابزارآلات و خرید مواد خام کنید – و اگر از نظر زمانی شانس بیاورید، فقط قطعات را سر جای خود می‌گذارید و میز را می‌سازید. اما ساختن میز دوم به مراتب ارزانتر از میز اول خواهد بود چون پیش از آن مواد خام و ابزارآلات را به صورت یکجا تهیه کرده‌اید و به اصطلاح هزینه تجهیزات را کاهش داده‌اید. میز سوم نیز ارزانتر از دو میز قبلی خواهد بود. به این روش است که کارایی رشد می‌کند.

کسب و کارهای بزرگ در مقیاس بالا اقدام به تولید می‌کنند، خواه می‌خواهد قطعات یک مبلمان باشد خواهد محصولات الکترونیکی یا لوازم شیرینی‌پزی. پس با این اصل، آنها می‌توانند هزینه تمام‌شده هر قطعه‌ای که می‌سازند را بسیار پایین نگه دارند.

 

3. قدرت خرید

روش دیگری که شرکت‌های بزرگ هزینه‌هایشان را پایین نگه می‌دارند این است که قدرت چانه‌زنی برای قیمت‌های پایین‌تر را در اختیار دارند. این مثال را در نظر بگیرید: یک شرکت خودروسازی بزرگ قرار است برای تولید اتومبیل و تراکتور اقدام به خرید ورق فولادی کند. به دلیل اینکه شرکت خودروساز در مقیاس بسیار بالا سفارش می‌دهد، تأمین‌کننده تشویق می‌شود تا قیمتش را به ازای هر تن کاهش دهد.

انجام چنین کاری برای یک کسب‌وکار کوچک که سفارش‌های بسیار کمتری می‌دهد، بسیار دور از ذهن است. شرکت فولاد دلایل متعددی در اختیار دارد که هنگام معامله با یک شرکت کوچک، قیمت‌هایش را تغییر ندهد. و شرکتی که هزینه زیادی را صرف مواد خام کند، حاشیه سود بسیار کمتری برای هر اتومبیلی که می‌فروشد دریافت خواهد کرد.

فقدان قدرت خرید می‌تواند تأثیر شگرفی بر تمام هزینه‌های یک کسب‌وکار بگذارد، از خدمات تلفنی گرفته تا هزینه ملک. همین اصل، بر روی هزینه‌های درمانی که امروزه یکی از بزرگترین هزینه‌های هر کسب‌وکاری است نیز اثر می‌گذارد. برنامه طرح‌های درمانی کسب‌وکارهای خرد در آمریکا، که بخشی از قانون حمایت از کسب‌وکارهاست، سعی دارد تا با ارائه طرح‌های مختلف مبتنی بر قدرت خرید کسب‌وکارهای کوچک، آنها را در این حوزه کمک کند.

 

کسب و کارهای بزرگ

 

4. شکاف استعدادی

هر صاحب کسب و کاری به خوبی می‌داند که اگر قرار باشد در بازار پررقابت امروزی پیشرفت کند، نیازمند آن است که بهترین کارمندان یا کارگران را نیز در اختیار داشته باشد. اما این کار برای بازیگران بزرگ عرصه کسب و کار بسیار راحتتر است زیرا این توانایی را دارند که بهترین و سطح بالاترین کارمندان را جذب کنند، زیرا در اکثر موارد، فقط آنها هستند که می‌توانند از پس حقوق‌های بالای این کارمندان بر بیایند.

کارهایی که کسب‌ و کارهای کوچک برای جبران این نقیصه انجام می‌دهند، ترفندهایی غیرمالی است. برای مثال آنها به دلیل مقیاس کوچکی که دارند از سرعت و چابکی بیشتری نیز برخوردارند. برخی از شرکت‌ها از مزایایی چون ارائه زمان‌های کاری انعطاف‌پذیر و امکان دورکاری بهره می‌برند تا این فرصت را در اختیار کارمندانشان قرار دهند تا بتوانند برای دریافت حقوق‌های بالاتر، جای دیگر به دنبال کار بگردند.

 

5. شناخته‌شدن برند

یکی از راحتترین راه‌های فروش این است که مطمئن شوید مشتریان پیش از اینکه اقدام به خرید کنند نام برند شما را در ذهن خود داشته باشند. در اغلب مواقع بازیگران بزرگ کسب و کار در این مورد نیز دست برتر را دارند زیرا بازوی تبلیغاتی و بازاریابی آنها بسیار قویتر از رقبای کوچکترشان است.

از سوی دیگر بسیاری از شرکت‌های بزرگ سال‌های سال است که در کسب و کار خود مشغول به کار هستند – فقط کافیست نمونه‌هایی چون McDonald’s، IBM یا Nike را در نظر بگیرید. این بدان معناست که مردم چندین دهه است که این برندها را می‌شناسند و بالطبع اعتماد بیشتری به آنها دارند.

 

نتیجه گیری

برخی از افراد فکر می‌کنند که شرکت‌های بزرگتر بر کسب و کارهای کوچکتر مزیت‌های متعدد دارند که البته همیشه هم اینگونه نیست. حقیقت این است که شرکت‌های کوچکتر دارای چندین فاکتور هستند که از آنها می‌توانند برای مقابله با رقبای بزرگشان بهره برده و در بسیاری از موارد آنها را شکست دهند و در عرصه کسب‌ و کار موفق شوند.

+ There are no comments

Add yours