مزیت پیشگام بودن مزیتی است که عمدتاً نصیب کمپانیهایی میشود که زودتر از سایرین یک محصول یا خدمات را به بازار عرضه میکنند. مزیت پیشگام بودن، یک شرکت را قادر میسازد تا قبل از سایر رقبا، شناخت برند و وفاداری به محصول یا خدمات را برقرار کند.
توجه به این نکته ضروری است که مزیت پیشگام بودن فقط مربوط به کمپانی بزرگی است که وارد یک بازار میشود. به عنوان مثال آمازون اولین شرکتی نبود كه كتاب را بصورت آنلاین میفروخت. با این حال، اولین شرکتی بود که در این کسب و کار به درآمد قابل توجهی دست یافت.
مزایای پیشگام بودن
مزایای زیادی در پیشگام بودن از دیدگاه اجرای یک استراتژی وجود دارد. کمپانیهایی که اولین حرکت را در عرضه یک محصول یا خدمات انجام میدهند اغلب میتوانند:
• محصول خود را به عنوان استاندارد صنعت معین کنند.
• قادر هستند اولین برخورد با مصرف کنندگان را رقم زده و تصویر قدرتمندی از خود خلق کنند، اتفاقی که میتواند منجر به شناخت برند و وفاداری به برند شود.
• ممکن است بتوانند منابع را تحت کنترل خود درآورند. مثلاً میتوانند در یک مکان استراتژیک مستقر شوند، یک قرارداد مرغوب با تأمین کنندگان اصلی ببندند یا افراد با استعدادی را استخدام کنند.
• هنگامی که هزینه تغییر از یک برند قدیمی به یک برند تازه وارد برای مصرف کنندگان زیاد باشد این امر میتواند مزایایی برای کمپانی پیشرو در پی داشته باشد.
منافع پیشگام بودن
پروفسور ماروین لیبرمن Marvin Liberman و پرفسور دیوید مونتگومری David Montgomery ، در مقاله برنده جوایز خود در سال ۱۹۸۸ «مزایای اولین بودن: گذشته نگری و پیوند با دیدگاهی مبتنی بر منابع»، سه مزیت اصلی برای اولین بودن را ذکر میکنند:
۱- رهبری فناوری
اولینها میتوانند کپی کردن تکنولوژی/ محصول/ خدمات خود را برای متقاضیان بعدی دشوار سازند. به عنوان مثال، اگر یک شرکت پیشگام بتواند هزینههای تولید یک محصول را کاهش دهد (اثر منحنی تجربه)، میتواند یک مزیت مطلق هزینهای برای خود ایجاد کند. علاوه بر این، ثبت اختراع میتواند از مزایای پیشگام بودن محافظت کند.
۲- کنترل منابع
فایده دوم توانایی کنترل منابع استراتژیک و کمیاب است. به عنوان مثال، وال مارت توانست فروشگاههای خود را در شهرهای کوچک بنا گذاشته و از ورود سایرین به بازار جلوگیری کند.
۳- هزینههای تعویض برای خریدار
سومین منفعتی که ممکن است اولینها از آن برخوردار شوند هزینههای تعویض برای خریدار است. اگر کسب و کارهای پیشگام بتوانند میخ خود را محکم بکوبند ممکن است تغییر برند برای مصرف کنندگان را به امری ناخوشایند و هزینهبر تبدیل کنند.
مضرات پیشگام بودن
پیشگام بودن در یک صنعت ممکن است همواره ضامن مزیت نباشد.
• کمپانی پیشگام ممکن است سرمایه گذاری زیادی در ترغیب مصرف کنندگان به استفاده از محصولی جدید داشته باشد. عرضه کنندگان بعدی از این خریداران آگاه بهرهمند میشوند و نیازی به هزینه زیاد برای آموزش مصرف کنندگان ندارند.
• عرضه کنندگان بعدی میتوانند از اشتباهات شرکت پیشگام خودداری کنند.
• اگر کمپانی پیشگام قادر به جذب مصرف کنندگان از طریق محصولات خود نباشد، عرضه کنندگان بعدی میتوانند از این مزیت استفاده کنند.
• عرضه کنندگان بعدی میتوانند محصولات جدید را مهندسی معکوس کرده و آنها را بهتر یا ارزانتر به دست مصرف کننده برسانند.
• عرضه کنندگان بعدی محصول یا خدمات میتوانند زمینههای به جا مانده از حرکت شرکت پیشگام را شناسایی کرده و از آنها استفاده کنند.
مثالهایی از شرکتهای موفقی که اولین نبودند
در ادامه به سه کمپانی موفقی میپردازیم که در بازارهای مربوطه اولین نبودند اما اکنون به برخی از بزرگترین کمپانیهای جهان تبدیل شدهاند:
۱- گوگل
قبل از گوگل، موتورهای جستجویی همچون یاهو و اینفوسیک وجود داشتند. با این حال، گوگل توانست موتور جستجوی خود را به صورت مؤثرتر و کارآمدتری عرضه کند. گوگل اکنون بیش از ۶۵٪ فعالیت جستجو در محیط وب را کنترل میکند.
۲- شرکت هواپیمایی ساوت وست
شرکت هواپیمایی ساوت وست بعنوان یک بازیگر متأخر وارد صنعت هواپیمایی شد اما توانست از لحاظ تعداد مسافر به دومین شرکت هواپیمایی بزرگ جهان تبدیل شود. این شرکت بر حوزههایی متمرکز شده است که سایر شرکتهای هواپیمایی به دنبال آن نیستند یعنی پروازهای برد کوتاه.
۳- استارباکس
قبل از تأسیس استارباکس مکانهای زیادی برای خرید قهوه وجود داشت. با این حال استارباکس با تأکید بر ساختن خود بعنوان پاتوقی که وقتی در خانه یا محل کار نیستید به سراغ آن میروید توانست یک برند تجاری قدرتمند را خلق کند.