اگر به سرمایه گذاری علاقمند باشید یکی از مهمترین ابزارهایی که در اختیار دارید توانایی تصمیم گیری در مورد زمان خرید و فروش سهام و سایر سرمایه گذاریها است. برای تصمیم گیری در مورد زمان خرید و فروش، باید سرمایه گذاریهای خود را آنالیز کنید. محبوبترین روشهای آنالیز سهام به دو گروه تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال تقسیم میشوند.
• تحلیل بنیادی بر پتانسیل مالی نهفته در داراییهای یک سرمایه گذاری متمرکز است.
• تحلیل تکنیکال بر روند اخیر بازار و عملکرد سهام متمرکز است.
• هر دو روش طرفداران سرسختی دارند و درک نحوه کار آنها مهم است.
• وقتی به دنبال لحظه مناسب خرید یا فروش یک سرمایه گذاری باشید، هر روش دیدگاه متفاوتی را به شما میدهد.
تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی سهام را با تمرکز بر اصول و بنیان شرکت آنالیز میکند. این یعنی برای تعیین ارزش کلی شرکت و ارزش هر سهم بایستی سود، بدهی و سایر معیارهای عملکردی را بررسی کنید.
تحلیل بنیادی اغلب از نسبتهایی برای مقایسه سهام مختلف استفاده میکند. این امر به شما کمک میکند ارزش پایه شرکت را درک کنید. به عنوان مثال، اگر شرکتی برای هر سهم ۲۰ دلار درآمد کسب کند، میتوان فرض کرد که قیمت سهام آن باید دو برابر شرکت مشابهی باشد که ۱۰ دلار برای هر سهم سود میسازد. اما این مثال ساده فقط اندکی از آنچه را که میتوانید با تحلیل بنیادی انجام دهید نشان میدهد.
هنگام تحلیل بنیاد یک شرکت، سرمایه گذار ممکن است مجبور باشد برخی فرضها را در نظر بگیرد. به عنوان مثال میتوانید مفروضاتی مانند درآمد، سودآوری یا حتی نرخ رشد سود تقسیمی سهام یک شرکت را برای تخمین ارزش یک سهم داشته باشید. سرمایه گذاران از فرمولهایی مانند مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه (CAPM)، تحلیل جریان نقدی تنزیل شده (DCF)، مقایسه نسبت و بسیاری از فرمولها و مدلهای دیگر برای پیش بینی خود استفاده میکنند.
یکی از طرفداران عمده تحلیل بنیادی، وارن بافت Warren Buffet سرمایه گذار معروف است. بافت از تحلیل بنیادی برای برگزیدن بخشی از سهام ارزش محور در کارنامه خود استفاده میکند. بنجامین گراهام Benjamin Graham، استاد دانشگاه بافت، یکی دیگر از طرفداران بزرگ روشهای سرمایه گذاری ارزش محور بود که بر اصول بنیادی یک شرکت متمرکز است.
اگر فکر میکنید عملکرد مالی یک شرکت عامل اصلی ارزش دهی به آن است، هنگام انتخاب سهام باید در وهله اول به تحلیل بنیادی بپردازید.
ابزارهای محبوب جهت تحلیل بنیادی
نسبت P/E: نسبت قیمت به درآمد که اغلب به آن نسبت پی بر ای نیز گفته میشود، قیمت سهام را بر اساس سود شرکتها مقایسه میکند. همانطور که از نام آن پیداست این نسبت قیمت سهام را بر سود هر سهم تقسیم میکند. این نسبت را با سایر سهام در صنایع مشابه مقایسه کنید تا دیدی نسبت به اینکه قیمت سهام آن شرکت در مقایسه با سایر شرکتها چگونه است داشته باشید.
سود به ازای هر سهم EPS: سود به ازای هر سهم یک محاسبه ساده است که به شما میگوید درآمد یک شرکت برای هر سهم چقدر است. برای محاسبه، به سادگی درآمد شرکت را بر تعداد سهام تقسیم کنید. اکثر وب سایتهای مالی این نسبت را بدون نیاز به انجام محاسبه ریاضی از سوی شما، ارائه میکنند.
نسبت PEG: نسبت PEG، پی بر ای را با توجه به نرخ رشد شرکت نشان میدهد. شرکتهایی که رشد سریع دارند احتمالاً در آینده ارزششان بیش از شرکتهایی است که رشد کندتری دارند. نسبت PEG این نرخ رشد را در نظر میگیرد.
ارزش دفتری: ارزش دفتری یا ارزش دفتری هر سهم، سنجش محافظه کارانه ارزش شرکت است. ارزش دفتری به بررسی این موضوع میپردازد که اگر امروز شرکت نقد شود ارزش آن چقدر خواهد بود. اگر قیمت سهام کمتر از ارزش دفتری هر سهم باشد، احتمال زیادی وجود دارد که سهام کمتر از ارزش واقعی خود قیمت خورده باشد.
حقوق صاحبان سهام: حقوق صاحبان سهام (ROE) درصدی است که با تقسیم درآمد خالص یک شرکت بر تعداد سهام سهامداران محاسبه میشود. حقوق صاحبان سهام صرفاً کل داراییهای شرکت منهای بدهیهای آن است.
بیشتر بخوانید: آیا سرمایه گذاری در بازار بورس برای یک فرد معمولی دشوار است؟
جوانب مثبت و منفی تحلیل بنیادی
مزایا:
• براساس عملکرد مالی شرکت است.
• برای سرمایه گذاریهای بلند مدت ایده آل است.
• از معیارهای متداول استفاده شده در محبوبترین پلاتفرمهای معاملاتی استفاده میکند.
معایب:
• ارزش دارایی معمولاً براساس نتایج مالی گذشته است.
• قیمت هدف سهام اغلب بر اساس همتایان کمپانی و بر اساس فرضیاتی که میتوانند ذهنی باشند تعیین میشود.
• تعداد زیادی از آمار و اعداد فقط به صورت فصلی به روز میشوند.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال بر روند قیمت یک دارایی مانند قیمت سهام یک شرکت متمرکز است. تحلیلگران تکنیکال به جای تمرکز بر درآمد، به تغییرات اخیر در قیمت آن دارایی نگاه میکنند تا آنچه را که احتمال میدهند در آینده رخ میدهد ترسیم کنند.
تحلیل تکنیکال از نمودارها و مدلهای تحلیل آماری برای تخمین قیمت دارایی در یک بازار به سرعت در حال تغییر استفاده میکند. همچنین از تحلیل تکنیکال در دنیای پرسرعت آپشنها (قرارداد اختیار خرید)، معاملات فارکس هم استفاده میشود.
بخش عمدهای از تحلیل تکنیکال شامل بررسی رفتار معمول یک سرمایه گذاری خاص است. در یک تحلیل تکنیکال مقدماتی ممکن است سهام از این جنبه که آیا قیمت آن بالاتر یا پایینتر از روند قیمت گذاری اخیر است بررسی شود. اگر پایینتر باشد، میتواند نشانه افزایش قیمت سهام باشد. اما اگر قیمت بالاتر از روند باشد، میتواند به معنای گران بودن و آمادگی برای افت قیمت تعیین شود.
ماهیت تحلیل تکنیکال سهام آن را برای معامله گران کوتاه مدت که به دنبال کسب سود سریع هستند ارزشمند میسازد.
ابزارهای محبوب برای تحلیل تکنیکال
خط روند و الگوها: مهمترین مهارت برای تحلیل تکنیکال شامل توانایی خواندن و درک نمودارها است. معامله گران با استفاده از تحلیل تکنیکال از خط روند، الگوهای ادامه روند و الگوهای معکوس برای پیش بینی حرکتهای آینده قیمت استفاده میکنند. مثالی در این زمینه باندهای بولینگر است که از میانگین متحرک به علاوه و منهای دو انحراف استاندارد پیروی میکنند.
شاخص قدرت نسبی: شاخص قدرت نسبی (RSI) سرعت تغییرات قیمت یک دارایی را اندازه گیری میکند و به تعیین اینکه بیش بها داده شده یا کم بها داده شده باشد کمک میکند.
اندیکاتورهای حجم: چندین اندیکاتور مختلف، حجم خرید و فروش را در یک بازه زمانی دنبال میکنند. اوسیلاتورها نمونهای از یک اندیکاتور نشانگر حجم هستند که معمولاً مورد استفاده قرار میگیرند.
بیشتر بدانید: تحلیل تکنیکال – راهنمای مبتدیان: بخش اول
حتما بخوانید: تحلیل تکنیکال – راهنمای مبتدیان: بخش دوم
جوانب مثبت و منفی تحلیل تکنیکال
مزایا:
• براساس روند اخیر بازار است.
• همۀ معاملهگران به اطلاعات مشابهی دسترسی دارند.
• ابزارهای پیشرفته آنالیز نمودارها به تصمیم گیریهای معاملاتی کمک میکنند.
معایب:
• وضعیت مالی شرکت را در نظر نمیگیرد.
• معاملهگران الگوریتمی میتوانند سریعتر از انسانها تصمیم بگیرند.
• برخی از استراتژیها ممکن است برای معاملهگران جدید بسیار پیچیده و ترسناک باشند.
تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال
تحلیل بنیادی و تکنیکال سهام بسیار متفاوت هستند و هرکدام طرفداران خاص خود را دارند. اما سرمایه گذاران عاقل هر دو را درک کرده و میتوانند هنگام ارزیابی سهام از هر یک استفاده کنند.
تحلیل بنیادی بر روندهای بلند مدت مالی و نحوه عملکرد یک شرکت در مقایسه با همتایان خود در بازار متمرکز است. اگر شرکتی درآمد زیادی کسب کند، تحلیل بنیادی میگوید قیمت آن احتمالاً باید افزایش یابد. اما اگر شرکتی ضرر میدهد، قیمت باید پایین بیاید. برای این موارد جنبههای تکنیکال بسیاری در پشت صحنه اتفاق میافتد. اما اصل تحلیل بنیادی رسیدن به قیمت هدف بر اساس گزارشهای مالی شرکت است.
نکته منفی بزرگ این است که در مورد دادههای سخت تقریباً همیشه به گذشته نگاه میکنید. هر شاخص آینده نگری، برآورد شرکت یا تحلیل خود شما است. اما اگر تحلیل را بخوبی انجام دهید، میتوانید یک سرمایه گذاری بلند مدت برنده را انتخاب کنید.
از طرف دیگر، تحلیل تکنیکال در درجه اول روندهای اخیر را برای کسب سود کوتاه مدت بررسی میکند. اگر معامله گران سهام را در جهت خاصی حرکت دهند ممکن است آن را تشخیص داده و کسب سود کنید.
معامله گران تکنیکال به طور کلی نگران این نیستند که یک شرکت در عرض پنج یا ده سال چه چیزی بدست خواهد آورد. آنها بیشتر به آنچه سهام در روزها و هفتههای آینده انجام خواهد داد اهمیت میدهند.
کدام یک برای شما بهتر است؟
تصمیم گیری در مورد بهتر بودن هر یک از دو مورد به سبک و اهداف سرمایه گذاری شما بستگی دارد. حتی ممکن است هنگام تصمیم گیری در مورد پورتفوی خود از ترکیبی از این دو روش استفاده کنید.
• تحلیل بنیادی برای سرمایه گذارانی که میخواهند روی عملکرد شرکت تمرکز کنند و تمرکز طولانیتری روی سرمایه گذاریهای خود دارند، بهترین است. تحلیل بنیادی برای بازنشستگی و سایر حسابهای سرمایه گذاری بلند مدتی ایدهآل است که در آن نتایج فعالیتهای یک کسب و کار با گذشت زمان، قیمت سرمایه گذاری را شکل میدهد.
• تحلیل تکنیکال برای سرمایه گذارانی که میخواهند از حرکت قیمت استفاده کنند بهترین است. این روش تمایل به بیشترین سود برای سرمایه گذاران کوتاه مدت و سرمایه گذاران علاقمند به داراییهای پر ریسک و استراتژیهای معاملاتی دارد.
روشهای دیگر تحلیل سهام
تحلیلگران خبره از اکسل استفاده میكنند تا عوامل پیرامون درآمد، هزینهها، روند سودآوری، روند فروش و مقایسه با رقبای صنعت را مورد ارزیابی قرار داده و قیمت سهام هدف را ارائه کنند. آنها اغلب به ترکیبی از شاخصهای تکنیکال و بنیادی اعتماد میکنند.
علاوه بر این ابزارها، سرمایه گذاران ممکن است به یک صنعت یا مدل تجاری خاص نگاه کنند و آن را به عنوان یک فرصت سرمایه گذاری بلند مدت مد نظر داشته باشند. آنها همچنین ممکن است به سرمایه گذاری رفتاری علاقمند باشند. این استراتژی سرمایه گذاری معطوف به شرکتهایی است که شناخت بهتری نسبت به آن دارند.
مطمئن شوید که روش تحلیل مورد استفاده شما روش خوبی است زیرا یک روش بد میتواند منجر به سرمایه گذاری در شرکتهای بیکیفیت شود. در صورت تردید، پایبندی به اصول بنیادی و تکنیکال یک استراتژی امتحان شده و واقعی برای مدیریت سرمایه گذاریها ارائه میدهد.
تفاوتها را درک کنید
در بررسی نحوه تحلیل سهام و تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری، تحلیل بنیادی و تکنیکال محبوبترین روشها هستند. تحلیل بنیادی یک روش تحلیل بلند مدت است. این روش بر عملکرد مالی یک شرکت گاهی اوقات در مقایسه با کمپانیهای مشابه در صنعت متمرکز است. تحلیل تکنیکال سهام یک روش تحلیل کوتاه مدت است. این روش تمرکز بر نوسانات و روند قیمت بازار دارد.
بسته به اهداف سرمایه گذاری یک روش میتواند برای شما مناسب باشد. فقط بایستی اطمینان حاصل کنید که همیشه ابزارها و روشهای مورد نظر را بدرستی استفاده میکنید تا اشتباهات گران قیمتی در بازارها مرتکب نشوید.
+ There are no comments
Add yours