تحلیل تکنیکال – راهنمای مبتدیان: بخش اول

  • توسط pooladmin
  • 03/10/2020
  • 0
تحلیل تکنیکال

پیش بینی حرکت احتمالی قیمت اوراق بهادار در آینده براساس داده‌های بازار را تحلیل تکنیکال می‌گویند.

تحلیل تکنیکال – راهنمای مبتدیان: بخش اول

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکی ابزار یا روشی است که برای پیش بینی حرکت احتمالی آینده قیمت یک اوراق بهادار مانند یک جفت ارز یا سهم و بر اساس داده‌های بازار استفاده می‌شود.
نظریه تحلیل تکنیکال بر این اساس است که اقدامات جمعی شامل خرید و فروش همه شرکت کنندگان در بازار به طور دقیق تمام اطلاعات مربوط به یک اوراق بهادار معامله شده را منعکس می‌کند و بنابراین به طور مداوم یک ارزش بازار عادلانه را به این سهم یا جفت ارز اختصاص می‌دهد .

قیمت گذشته به عنوان شاخص عملکرد آینده

معامله گران تکنیکال بر این باورند که حرکات قیمتی فعلی یا گذشته در بازار، قابل اطمینان‌ترین شاخص برای حرکات قیمتی آینده است.
تحلیل تکنیکال فقط توسط معامله‌گران تکنیکال استفاده نمی‌شود. بسیاری از معامله‌گران بنیادی از تحلیل بنیادی برای تعیین اینکه آیا می‌خواهند در بازار معامله کنند یا نه استفاده می‌کنند اما پس از اتخاذ تصمیم از تحلیل تکنیکال برای تعیین سطح مناسب و کم ریسک ورود بهره می‌برنند.

نمودار در تایم فریم‌های مختلف

معامله گران تکنیکال نمودارهای قیمت را تجزیه و تحلیل می‌کنند تا حرکت قیمت را پیش بینی نمایند. دو متغیر اصلی برای تحلیل تکنیکال، تایم فریم یا بازه‌ زمانی در نظر گرفته شده و اندیکاتورهای تکنیکال خاصی است که یک معامله‌گر برای تحلیل انتخاب می‌کند.
بازه‌های زمانی نمودارها از یک دقیقه تا ماهانه یا حتی سالانه را شامل می‌شود. چارچوب‌های زمانی رایج که تحلیل گران تکنیکال بیشتر مورد بررسی قرار می‌دهند شامل موارد زیر است:

• نمودار ۵ دقیقه‌ای
• نمودار ۱۵ دقیقه‌ای
• نمودار ۱ ساعته
• نمودار ۴ ساعته
• نمودار روزانه
چارچوبی را که یک معامله‌گر برای مطالعه انتخاب می‌کند، به طور معمول بر اساس سبک معامله‌گری شخصی آن فرد تعیین می‌شود. معامله گران کوتاه مدتی که معمولاً در طول یک روز معاملاتی پوزیشن‌های خود را باز و بسته می‌کنند، طرفدار تجزیه و تحلیل حرکت قیمت در نمودارهایی با بازه زمانی کوتاه مدت، مانند نمودارهای ۵ دقیقه یا ۱۵ دقیقه‌ای هستند. معامله گران بلند مدت که موقعیت‌های شبانه و طولانی مدت در اختیار دارند، تمایل بیشتری به تحلیل بازارها با استفاده از نمودارهای ساعتی، ۴ ساعته، روزانه یا حتی هفتگی دارند.
حرکت قیمتی که در یک بازه زمانی ۱۵ دقیقه‌ای اتفاق می‌افتد ممکن است برای یک معامله‌گر کوتاه مدت که به دنبال فرصتی برای تحقق سود حاصل از نوسانات قیمتی رخ داده در طی یک روز معاملات است بسیار مهم باشد. با این حال، همان حرکت قیمتی که در نمودار روزانه یا ساعتی مشاهده می‌شود، ممکن است به ویژه برای اهداف معاملاتی طولانی مدت قابل توجه یا تعیین کننده نباشد.
درک این مسئله با مشاهده عملکرد قیمت در بازه‌های زمانی مختلف ساده است زیرا نوسانات در بازه‌های زمانی کوچک پردامنه و در بازه‌های زمانی بزرگ کم عمق هستند. بعنوان مثال ممکن است قیمت نقره در نمودارهای بلند مدت نشان دهنده حرکت صعودی مستمر باشد اما در صورت مراجعه به تایم فریم‌های کوچک روند حرکتی بشکل محسوسی نزولی دیده می‌شود.

کندل استیک

کندل استیک یا نمودار شمعی متداول‌ترین روش برای نشان دادن حرکت قیمت روی نمودار است. کندل استیک از حرکات قیمت در طی یک بازه زمانی واحد تشکیل می‌شود. هر کندل روی نمودار ساعتی عملکرد قیمت را در بازه یک ساعته نشان می‌دهد در حالی که هر کندل در نمودار ۴ ساعته عملکرد قیمت را در بازه زمانی ۴ ساعته نشان می‌دهد.
کندل‌‌ها به صورت زیر شکل می‌گیرند: بالاترین نقطه کندل یا شمع نشان دهنده بالاترین قیمتی است که در آن بازه زمانی معامله صورت گرفته و پایین‌ترین نقطه کندل هم نشان دهنده پایین‌ترین قیمت در آن بازه زمانی است. بدنه کندل (قسمت‌های ضخیم‌تر یا رنگی هر کندل) قیمت باز و بسته شدن در هر بازه زمانی را نشان می‌دهد. اگر بدنه کندل آبی یا سبز باشد نشان دهنده این است که قیمت بسته شدن از قیمت بازشدن بیشتر بوده است (رشد قیمت). برعکس اگر بدنه کندل به رنگ قرمز باشد در آن صورت قیمت باز شدن بالاتر از قیمت بسته شدن (کاهش قیمت) بوده است.
رنگ‌ کندل‌ها گزینه‌های دلخواه کاربر هستند. برخی از معامله‌گران از بدنه سفید و سیاه استفاده می‌کنند (این قالب رنگ پیش فرض است و بنابراین یکی از مواردی است که بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد). سایر معامله گران می‌توانند از رنگ‌های سبز و قرمز یا آبی و زرد استفاده کنند. هر رنگی که انتخاب شود، راهی آسان برای تعیین این که آیا بسته شدن قیمت در پایان یک تایم فریم بالاتر یا پایین‌تر بوده فراهم می‌کند. تحلیل تکنیکال با استفاده از نمودارهای شمعی اغلب آسان‌تر از استفاده از نمودارهای میله‌ای استاندارد است زیرا تحلیلگر سرنخ‌ها و الگوهای بصری بهتری دریافت می‌کند.

الگوهای شمعی – دوجی

الگوهای شمعی که توسط یک کندل یا از توالی دو یا سه کندل شکل می‌گیرند از پرکاربرد اندیکاتور‌های تکنیکال برای شناسایی چرخش‌های احتمالی بازار یا تغییر روند هستند.
به عنوان مثال کندل استیک‌های دوجی نشان دهنده عدم تصمیم گیری در بازار هستند که ممکن است سیگنالی برای تغییر روند قریب الوقوع یا بازگشت بازار باشد. کندل استیک دوجی به این حالت است که قیمت باز و بسته شدن یکسان است به طوری که بدنه کندل یک خط صاف است. هرچه سایه‌های بالا و پایینی کندل بلندتر باشد نشانگر بلاتکلیفی بیشتر و پتانسیل قوی‌تر بازار برای بازگشت است.
انواع مختلفی از کندل استیک‌های دوجی وجود دارد که هرکدام نام خاص خود را دارند، همانطور که در تصویر زیر نشان داده شده است.

معمول‌ترین دوجی، دوجی پا بلند است، حالتی که قیمت در هر از یک جهات گسترش می‌یابد و قیمت باز و بسته شدن در وسط قرار می‌گیرد. شکل ظاهری کندل نمایی واضحی از عدم تصمیم گیری در بازار را نشان می‌دهد. وقتی چنین دوجی‌ای پس از یک روند صعودی یا نزولی در بازار ظاهر می‌شود معمولاً از آن به عنوان علامت چرخش احتمالی بازار یعنی تغییر روند در جهت مخالف تعبیر می‌شود.
دوجی سنجاقک هنگامی ‌که پس از یک روند نزولی طولانی مدت ظاهر می‌شود، نشان دهنده یک تغییر احتمالی در آینده است. بررسی حرکت قیمتی که توسط دوجی سنجاقک نشان داده شده، تفسیر منطقی آن را توضیح می‌دهد. سنجاقک نشان می‌دهد که فروشندگان قیمت را بسیار پایین می‌آورند (دم طولانی پایین)، اما در پایان دوره، قیمت دوباره بهبود می‌یابد تا در بالاترین نقطه خود بسته شود. این کندل اساساً نشان دهنده فشار منفی است.
نام سنگ قبر یا گریو استون به وضوح نشان می‌دهد که خبر بدی برای خریداران است. برعکس شکل گیری سنجاقک، دوجی سنگ قبر نشان دهنده تلاش نافرجام برای افزایش قیمت‌های بازار است و در نتیجه نشان دهنده پتانسیل روند معکوس نزولی است.
دوجی نادر فور پرایس یا چهار قیمتی، حالتی که باز و بسته شدن و معاملات مابین با قیمتی یکسان صورت گرفته است. این الگو مظهر بلاتکلیفی است، بازاری که تمایلی به حرکت ندارد. .
ده‌ها شکل از کندل‌های مختلف، همراه با چندین الگوی متغیر وجود دارد. احتمالاً کامل‌ترین منبع برای شناسایی و استفاده از الگوهای شمعی، پترن سایت توماس بولکوفسکی Thomas Bulkowski است که به طور کامل هر الگوی شمعی را توضیح می‌دهد و حتی آماری ارائه می‌کند که هر کدام از این الگوها در طول تاریخ تا چه میزان سیگنال معاملاتی قابل اعتماد عرضه کرده‌اند. مطمئناً دانستن اینکه الگوی شمعی چه چیزی را نشان می‌دهد بسیار مفید است اما دانستن اینکه آیا این نشانه ۸۰٪ از اوقات صحیح بوده یا نه، مفیدتر است.

بیشتر بخوانید: تحلیل تکنیکال – راهنمای مبتدیان: بخش دوم

 

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

عضو خبرنامه پول پدیا شوید

اخبار

error: !در صورت نیاز به کپی مطالب با ما تماس بگیرید