معجزه اقتصادی آلمان پس از جنگ دوم جهانی

  • توسط pooladmin
  • 09/07/2021
  • 0
اقتصاد آلمان

صعود آلمان برای تبدیل شدن به یک قدرت اقتصادی جهان که به عنوان معجزه اقتصادی آلمان یا Wirtschaftswunder شناخته می‌شود ریشه در اواخر جنگ جهانی دوم دارد، زمانی که بخش‌های عمده‌ای از این کشور ویران شده بود. نیروهای متفقین قسمت‌های زیادی از زیرساخت‌های این کشور را نابود کرده بودند. شهر درسدن كاملاً ویران شده بود و جمعیت كلن از ۷۵۰،۰۰۰ نفر به ۳۲،۰۰۰ نفر كاهش یافته بود.
به طور خلاصه، آلمان کشوری ویران بود که آینده‌ای فوق العاده تاریک پیش رو داشت. اما در سال ۱۹۸۹، هنگامی ‌که دیوار برلین فرو ریخت و آلمان بار دیگر متحد شد، مورد حسادت بیشتر جهان بود. آلمان در آن زمان دارای سومین اقتصاد بزرگ در جهان بود و از نظر تولید ناخالص داخلی تنها ژاپن و ایالات متحده را بالاتر از خود می‌دید.
قابل درک است که چرا بسیاری تولد دوباره آلمان را یک معجزه اقتصادی می‌دانند. اما آلمان چگونه به چنین دستاوردی نائل شد؟

معجزه اقتصادی آلمان پس از جنگ دوم جهانی

آلمان پس از جنگ

این اعداد داستان یک ملت بحران زده را روایت می‌کند. تولید صنعتی به یک سوم کاهش یافته بود. تولید مواد غذایی نیمی‌ از سطح قبل از شروع جنگ بود. بسیاری از مردان این کشور در سنین ۱۸ تا ۳۵ سال (جمعیتی که می‌تواند بار سنگین ساخت کشور را به دوش بکشد) کشته شده بودند یا دچار معلولیت بودند.
در طول جنگ، هیتلر جیره بندی غذایی وضع کرده بود و جیره جمعیت غیرنظامی‌ خود را به ۲۰۰۰ کالری در روز محدود کرده بود. پس از جنگ، متفقین این سیاست سهمیه بندی مواد غذایی را ادامه دادند و آن را به ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ کالری در روز محدود کردند.
کنترل قیمت بر روی کالاها و خدمات منجر به قحطی و بازار سیاه گسترده شد. واحد پول رایج آلمان کاملاً بی ارزش شده بود و مردم را ملزم به مبادله کالا و خدمات می‌کرد.
آلمان توسط چهار کشور اشغال شده بود و پس از مدتی به دو کشور تقسیم شد. نیمه شرقی به یک دولت سوسیالیستی تبدیل شد و بعنوان بخشی از پرده آهنین به شدت تحت تأثیر سیاست شوروی بود. نیمه غربی به دولتی دموکرات تبدیل شد. پایتخت سابق یعنی شهر برلین به دو قسمت تقسیم شد و سرانجام با آنچه به دیوار برلین معروف شد از هم جدا شدند.

والتر یوکن Walter Eucken

شاید مهم‌ترین فرد در تولد دوباره خیره کننده آلمان، والتر یوکن باشد. یوكن، فرزند ردولف یوکن برنده جایزه نوبل ادبیات بود و در رشته اقتصاد در دانشگاه بن تحصیل می‌كرد. پس از حضور در جنگ جهانی اول، یوکن شروع به تدریس در دانشگاه محل تحصیل خود کرد. او سرانجام به دانشگاه فرایبورگ رفت، جایی که شهرت بین المللی برای وی به همراه داشت.

بیشتر بدانید: اقتصادهای برتر جهان در سال ۲۰۵۰

بازار آزاد اجتماعی

یوكن در دانشگاه پیروان خود را پیدا كرد، این دانشگاه به یكی از معدود نقاط آلمان تبدیل شد كه مخالفان هیتلر می‌توانستند نظرات خود را بیان كنند. مهم‌تر از همه، جایی بود که یوکن شروع به توسعه نظریه‌های اقتصادی خود کرد که به مکتب فرایبورگ، اردولیبرالیسم یا بازار آزاد اجتماعی معروف شد.
ایده‌های یوکن در اردوگاه سرمایه داری بازار آزاد ریشه داشت و در عین حال به نقش دولت برای اطمینان از اینکه سیستم برای افراد بیشتری کار می‌کند، اذعان داشت. به عنوان مثال، مقررات قدرتمندی برای جلوگیری از شکل گیری کارتل‌ها یا انحصار وضع می‌شد. علاوه بر این، یک سیستم بزرگ رفاه اجتماعی به عنوان شبکه ایمنی برای افراد اسیب پذیر عمل می‌کرد.
یوکن همچنین از وجود یک بانک مرکزی قوی، مستقل از دولت که متمرکز بر استفاده از سیاست‌های پولی برای ثابت نگه داشتن قیمت‌ها بود، حمایت می‌کرد. از بسیاری جهات افکار او مشابه اقتصاددان معروف میلتون فریدمن Milton Friedman بوده است.

واکنش به یوکن

نوع سیستم اقتصادی که یوکن پیشنهاد می‌کرد امروز کاملاً طبیعی به نظر می‌رسد، اما در آن زمان افکاری رادیکال تلقی می‌شد. باید فلسفه یوكن را در دورانی كه وی آن را خلق كرده در نظر گرفت.
رکود بزرگ که کل کره زمین را در بر گرفت به ویژه آلمان را بشدت تحت تأثیر قرار داد. تورم بیش از حد اساساً اقتصاد را نابود کرد و منجر به ظهور هیتلر شد. بسیاری از مردم احساس می‌کردند سوسیالیسم نظریه اقتصادی‌ای است که جهان را در بر می‌گیرد. بلافاصله پس از جنگ، نیمه غربی آلمان که اکنون توسط نیروهای آمریکایی و متفقین اداره می‌شد می‌بایست درباره مسیری که به رفاه اقتصادی ختم می‌شد تصمیم می‌گرفت.

پدر معجزه اقتصادی آلمان

آلمان غربی هم در ابتدای راه بود و بحث شدیدی در مورد جهت گیری سیاست‌های مالی دولت جدید آغاز شد. بسیاری از جمله رهبران کارگری واعضای حزب سوسیال دموکرات می‌خواستند سیستمی‌ داشته باشند که بقای کنترل دولتی را تضمین کند. اما یكی از طرفداران یوكن، شخصی به نام لودویگ ارهارد Ludwig Erhard (كه به پدر معجزه اقتصادی آلمان معروف شد) در بین نیروهای آمریكایی كه هنوز به طور عملی كنترل آلمان را در دست داشتند، به شهرت رسید.

بیشتر بخوانید: سرمایه اقتصادی چیست؟

آغاز ارهارد

ارهارد، کهنه سرباز جنگ جهانی اول که در مدرسه بازرگانی تحصیل می‌کرد، شخصیتی کاملاً خارج از توجه بود و به عنوان محقق در سازمانی که بر اقتصاد صنعت رستوران متمرکز بود، کار می‌کرد. اما در سال ۱۹۴۴ که حزب نازی هنوز کاملاً کنترل آلمان را در دست داشت، ارهارد با جسارت مقاله‌ای در مورد وضعیت مالی آلمان نوشت که پیش فرض‌های آن منطبق بر شکست نازی‌ها در جنگ بود.
کار او سرانجام به دست نیروهای اطلاعاتی آمریكا رسید و هنگامی‌كه آلمان تسلیم شد، ارهارد به سمت وزیر دارایی ایالت باواریا منصوب شد و سپس از نردبان ترقی بالا رفت تا اینکه به سمت مدیر شورای اقتصادی نیمه غربی آلمان که هنوز تحت اشغال بود دست یافت.

واحد پول جدید آلمان

پس از دستیابی به نفوذ سیاسی، ارهارد شروع به تدوین تلاشی چند جانبه برای احیای اقتصاد آلمان غربی کرد. او نقش زیادی در تدوین ارز جدید صادر شده توسط متفقین برای جایگزینی پول بی ارزش گذشته داشت. این طرح میزان پول در دسترس مردم را به میزان ۹۳ درصد کاهش می‌داد، تصمیمی ‌که باعث کاهش ثروت تعداد اندکی از افراد و شرکت‌های آلمانی ثروتمند شد. علاوه بر این، برای افزایش خرجکرد و سرمایه گذاری‌ها، کاهش مالیات زیادی اعمال شد.
قرار بود ارز جدید در تاریخ ۲۱ ژوئن ۱۹۴۸ معرفی شود. در اقدامی‌بسیار بحث برانگیز، ارهارد همچنین تصمیم گرفت کنترل قیمت را در همان روز حذف کند. ارهارد به دلیل تصمیم خود مورد انتقاد جهانی قرار گرفت. ژنرال آمریکایی لوسیوس کلی Lucius Clay که فرماندهی نظارت بر نیمه غربی آلمان اشغالی را بعهده داشت به ارهارد گفت مشاورانش به او اطلاع داده‌اند كه سیاست جدید اشتباه وحشتناكی خواهد بود. ارهارد در جواب گفت: «ژنرال به آنها گوش نده. مشاوران من همین حرف را به من می‌زنند.»
ارهارد ثابت کرد که همه اشتباه می‌کنند.

شکوفه‌های معجزه اقتصادی

آلمان غربی تقریباً یک شبه زنده شد. فروشگاه‌ها بلافاصله مملو از کالا شدند زیرا مردم فهمیدند که پول جدید ارزش دارد. داد و ستد قاچاق به سرعت متوقف شد و بازار سیاه پایان یافت. با رونق بازار تجاری و هنگامی که مردم انگیزه دیگری برای کار یافتند، حس معروف سختکوشی آلمان غربی نیز به زندگی بازگشت.
در ماه مه ۱۹۴۸، آلمانی‌ها تقریباً ۹.۵ ساعت کار در هفته را از دست می‌دادند و وقت خود را به دنبال غذا و سایر مایحتاج می‌گذراندند. اما در ماه اکتبر، تنها چند هفته پس از معرفی پول جدید و لغو کنترل قیمت‌ها، این میزان به ۴.۲ ساعت در هفته کاهش یافت. در ماه ژوئن، تولید صنعتی کشور در حدود نیمی ‌از سطح آن در سال ۱۹۳۶ بود. در پایان سال، این میزان نزدیک به ۸۰ درصد بود.

طرح مارشال

در همین حال برنامه احیای اروپا، که به عنوان طرح مارشال شناخته می‌شود نیز به تولد دوباره آلمان کمک کرد. این اقدام توسط جورج مارشال George Marshall، وزیر امور خارجه ایالات متحده انجام شد و ایالات متحده بیش از ۱۵ میلیارد دلار (حدود ۱۷۳ میلیارد دلار به پول سال ۲۰۲۰) به کشورهای اروپایی که از جنگ جهانی دوم آسیب دیده بودند اعطاء کرد و مقدار زیادی از این پول به آلمان داده شد.
با این حال، موفقیت طرح مارشال مورد ترید برخی از مورخان اقتصادی قرار دارد. برخی تخمین زده‌اند كه كمك‌های طرح مارشال كمتر از ۵% به درآمد ملی آلمان در آن دوره زمانی كمك كرده است.
رشد آلمان غربی طی سال‌های متمادی ادامه داشت. در سال ۱۹۵۸، تولید صنعتی آلمان چهار برابر بیشتر از یک دهه قبل بود.

آلمان بعد از جنگ

در این دوره زمانی، آلمان در میانه جنگ سرد گرفتار بود. آلمان غربی متحد قدرتمند آمریكا و عمدتاً کشوری سرمایه داری بود، البته دولت نقش مهمی ‌در كنترل بازار آزاد داشت. آلمان شرقی با اتحاد جماهیر شوروی همسو و کشوری کمونیست بود. این دو ملت در کنار یکدیگر، روشی بی نقص و دقیق برای مقایسه دو سیستم اقتصادی بزرگ در جهان ارائه دادند.
در کمال تعجب، چیز زیادی برای مقایسه وجود نداشت. در حالی که آلمان غربی شکوفا شده بود اما آلمان شرقی کشوری عقب مانده بود. به دلیل اقتصاد بحرانی و فقدان آزادی‌های سیاسی، ساکنان آلمان شرقی خیلی زود شروع به نافرمانی کرده و علی رغم قوانینی که سفر را محدود می‌کرد، دسته جمعی سعی در ترک کشور داشتند. در ۹ نوامبر ۱۹۸۹، رژیم آلمان شرقی به اعضای کشورش اجازه داد برای اولین بار طی دهه‌های گذشته مستقیماً به غرب سفر کنند. این امر منجر به فروپاشی فوری آلمان شرقی شد و به زودی، دو ملت دوباره متحد شدند.
اما مدت زیادی طول کشید تا دو طرف برابر شوند. هنگامی‌ که اتحاد مجدد آغاز شد، تولید ناخالص داخلی مناطق شرقی کشور فقط معادل ۳۰% از سرانه نیمه غربی بود. بیش از ۳۰ سال بعد، این رقم به ۷۵% رسیده است. اما در سال ۱۹۴۸، هیچ یک از این موارد قابل تصور نبود. اگر والتر یوکن و لودویگ ارهارد نبودند، معجزه اقتصادی آلمان هرگز اتفاق نمی‌افتاد.

خلاصه

• «معجزه اقتصادی آلمان» از تولد دوباره آلمان به عنوان یک قدرت اقتصادی جهانی پس از ویرانی جنگ جهانی دوم یاد می‌کند.
• والتر یوكن، اقتصاددان آلمانی، با توسعه «اقتصاد بازار اجتماعی» شناخته می‌شود، مفهومی ‌كه موجب ارتقاء سرمایه داری بازار آزاد می‌شود و در عین حال اجازه دخالت دولت در سیاست‌های اجتماعی را می‌دهد.
• لودویگ ارهارد، وزیر امور اقتصادی فدرال، پس از موفقیت در پیشرفت اقتصاد بازار اجتماعی آلمان، به عنوان پدر معجزه اقتصادی آلمان شناخته شد.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

عضو خبرنامه پول پدیا شوید

اخبار

error: !در صورت نیاز به کپی مطالب با ما تماس بگیرید