به طور کلی مردم اغلب می دانند که تورم چیز خوبی برای اقتصاد نیست. این تا حدی قابل لمس است. تورم، به افزایش قیمت ها بر می گردد و افزایش قیمت ها به عنوان یک چیز بد دیده می شود. با این وجود، افزایش در مجموع سطح هزینه ها، اگر هزینه های کالا و خدمات مختلف به شکل یکنواخت افزایش یابد، اگر دستمزد ها نیز مانند هزینه ها افزایش یابد و اگر نرخ بهره ی اسمی در مواجه با تغییرات و افزایش قیمت ها سازگار شود، مشکل ساز نخواهد بود. به عبارت دیگر تورم، نیازی به کاهش قدرت واقعی خرید مردم ندارد.
با این وجود، هزینه هایی وجود دارد که از دیدگاه اقتصادی با یکدیگر مرتبط هستند و به آسانی اجتناب پذیر نیستند.
هزینه های فهرست / منو
هنگامی که قیمت ها در یک دوره ی طولانی ثابت باقی می ماند، شرکت هایی که از این وضعیت سود می برند، نیازی ندارند تا درباره ی تغییر قیمت های محصول خروجی شان نگران باشند. هنگامی که قیمت ها در طول زمان تغییر می کند و از طرفی دیگر، شرکت ها به صورت ایده آل علاقه مند هستند تا قیمت های شان را تغییر دهند و روند کلی در قیمت ها را هماهنگ نگه دارند، بنابراین، این استراتژی سود ِ حداکثری است. متاسفانه، تغییر قیمت ها به طور کلی بدون هزینه نیست، چرا که تغییر قیمت ها نیاز به پرینت منو های جدید، برچسب زدن آیتم ها، و غیره دارد. شرکت ها باید تصمیم بگیرند که روی قیمتی که حداکثری نیست کار کنند و یا هزینه هایی را که شامل تغییر منو ها است را از دست بدهند. در هر دو صورت شرکت هزینه ی واقعی آن را متحمل می شود.
هزینه های مربوط به تلاش و زمان
درحالی که شرکت ها به هنگام تورم و افزایش قیمت ها تنها کسانی هستند که به طور مستقیم هزینه های منو را از دست می دهند، هزینه های تلاش و زمان به صورت مستقیم بر تمام دارندگان ارز نیز تاثیر می گذارد. هنگامی که وجود دارد، هزینه ی واقعی ای برای نگه داری پول نقد وجود دارد (یا نگهداری دارایی ها در حساب های سپرده بدون بهره)، زیرا با مقدار پول نقدی که امروز خرید می کنید فردا نمی توانید. بنابراین شهروندان تا جای ممکن پول نقد کمی را نگه می دارند که به این معناست آن ها باید به ATM یا دیگر مکان های انتقال پول بروند. هزینه های زمانی و تلاش به هزینه های مصنوعی ِ جایگزینی بر می گردد که اغلب بخاطر افزایش تعداد مراجعه ها به بانک ها است اما هزینه های تلاش و زمان یک پدیده ی واقعی است.
هزینه های تلاش و زمان یک مسئله ی جدی در ارتباط با اقتصاد های با تورمهای پایین نیست اما آن ها به اقتصاد هایی که ابر تورمها را تجربه کرده اند بسیار مرتبط هستند. در این موقعیت ها، شهروندان به طور کلی ترجیح می دهند تا دارایی شان را در خارج کشور نگه داری کنند که از زمان و تلاش غیر ضروری می کاهد.
عدم تخصیص منابع
هنگامی که تورم اتفاق می افتد و قیمت کالاها و خدمات مختلف در سطوح مختلف افزایش می یابد برخی از کالا ها و خدمات به طور محسوسی ارزان تر یا بسیار گران تر می شوند. این تحریف قیمت ها بر تخصیص منابع نسبت به کالا ها و خدمات مختلف تاثیر می گذارد به شیوه ای که اگر قیمت ها ثابت باقی نماند، اتفاق نمی افتد.
توزیع دوباره ی ثروت
تورم ِ غیر منتظره می تواند به خدمت گرفته شود تا دوباره ثروت را در اقتصاد توزیع کند زیرا تمام سرمایه گذاری ها و بدهی ها به صورت تورم نشان داده شده است. افزایش قیمت شدید ارزش بدهی را در واقعیت پایین می آورد اما این نیز باعث می شود که بازده واقعی در دارایی ها پایین باشد. بنابراین، تورمهای غیر منتظره به کار گرفته می شوند تا به سرمایه گذاران و سود آن هایی که بدهی بسیاری دارند آسیب برسانند. این انگیزه ای نیست که سیاست گذاران بخواهند در اقتصاد ایجاد کنند بنابراین به عنوان یکی دیگر از هزینه های تورم، دیده می شود.
تحریف های مالیاتی
در آمریکا مالیات هایی وجود دارد که به صورت خودکار تنظیم نمی شوند. برای مثال، مالیات های گرفته شده در سرمایه بر اساس افزایش کلی در ارزش دارایی، محاسبه می شود. بنابراین نرخ موثر مالیات بر سرمایه هنگامی به دست می آید که تورم موجود از نرخ اسمی بالاتر باشد. به طور مشابه، نرخ موثر مالیات که برای سود درآمد پرداخت شده را افزایش می دهد.
نارضایتی عمومی حاصل از تورم
حتی اگر قیمت ها به اندازه ی کافی انعطاف پذیر باشد تا به خوبی آن را تنظیم نگه دارد، افزایش قیمت ها، مقایسه هایی را در میان کمیت های مالی نسبت به مشکلات در طول سالیان بوجود می آورد. مردم و شرکت ها علاقه مند هستند تا کاملا بفهمند که دستمزد، دارایی و بدهی های شان چگونه در طول زمان تکامل می یابد، حقیقت این است که تورم، انجام این کار را نیز دشوار خواهد کرد که یکی دیگر از هزینه های آن می باشد.
+ There are no comments
Add yours