یکی از راه های ارزیابی سلامت و ثبات اقتصاد یک کشور تراز تجاری آن کشور می باشد که در واقع تفاوت بین مقدار واردات و مقدار صادرات در یک دوره زمان مشخص می باشد. یک تراز تجاری مثبت به معنای مازاد تجارت است که مشخصه آن صادرات بیشتر (از حاظ ارزش پولی) نسبت محصولاتی که وارد کشور شده اند می باشد. در سویی دیگر، تراز تجاری منفی که مشخصه آن وجود واردات بیشتر نسبت به صادرات می باشد، کمبود تجارت و یا فاصله تجاری نامیده می شود.

در مورد سلامت اقتصادی، تراز تجاری مثبت یا مازاد تجارت بهترین حالت ممکن است چرا که نشان دهندۀ جریان سرمایه خالص از بازارهای خارجی به اقتصاد داخلی می باشد. وقتی که کشوری چنین مازادی دارد، تسلط کافی بر اکثریت ارزهای خود در اقتصاد جهانی نیز دارد که خطر سقوط ارزش پول را نیز کاهش می دهد. با وجود اینکه ایالات متحده آمریکا همیشه نقش مهمی در اقتصاد بین المللی ایفا کرده است، این کشور در دهه های گذشته از کمبود تجارت رنج برده است.

منفی شدن تراز تجاری

در سال 1975 صادرات آمریکا به میزان 12400 میلیون دلار از واردات خارجی آن بیشتر بود اما آن آخرین باری بود که آمریکا مازاد تجارت را در قرن بیستم دید. تا سال 1987 کمبود تجارت آمریکا تا 153300 میلیون دلار رسیده بود. فاصلۀ تجاری با کاهش دلار در سال های بعد از آن کمتر شد و رشد اقتصادی در دیگر کشور تقاضا برای صادرات آمریکا را بیشتر کرد. اما کمبود تجارت آمریکا در اواخر دهه 90 میلادی دوباره پدیدار شد.

در این زمان، اقتصاد آمریکا دوباره سرعت رشد خود را از هم پیمانان تجاری خود بیشتر کرد  و در نتیجه آمریکایی ها محصولات خارجی را سریعتر از اینکه مردم دیگر کشورها محصولات آمریکایی بخواهند خریداری می کردند. مورد دیگر اینکه، بحران اقتصادی در آسیا باعث سقوط ارزهای آن منطقه شد و قیمت محصولات را در مقایسه با مشابه آمریکایی بسیار ارزان تر کرد. در سال 1997 کمبود تجارت آمریکایی به 110000 میلیون دلار رسید و در حال افزایش نیز بود.

تفسیر کمبود تجارت آمریکا

مسئولین امریکایی با ناخوشایندی تراز تجاری آمریکا را بررسی کرده اند. در طی چند دهۀ گذشته، واردات نه چندان گران خارجی به جلوگیری از تورم کمک کرده است که برخی سیاستمداران این حرکت را به عنوان یک تهدید برای اقتصاد آمریکا دهه 90 در نظر می گرفتند. در همان زمان، بسیاری از آمریکایی ها نگران بودند که افزایش واردات صنایع داخلی را نابود خواهد کرد.

برای مثال، صنعت فولاد آمریکا نگران افزایش واردات فولاد ارزان قیمت با روی آوردن تولید کنندگان فولاد به آمریکا بعد از بین رفتن تقاضا در آسیا بود. هرچند که وام دهندگان خارجی خوشحال می شدند که سرمایه ای که آمریکا برای جبران کمبود تجارت خود دارد را فراهم کنند اما مسئولین آمریکا بر این عقیده بودند که آن سرمایه گذاران نیز بالاخره با احتیاط عمل خواهند کرد.

اگر سرمایه گذاران در آمریکا روش سرمایه گذاری خود را تغییر دهند، با کاهش ارزش دلار افزایش اجباری نرخ بهره از بین رفتن فعالیت های اقتصاد تأثیر مخربی بر اقتصاد آمریکا خواهد گذاشت.