در اقتصاد جهانی نیم نگاهی به برگزیت داشته باشید؛ اما با چشمان باز سیاستهای چین را دنبال کنید؛ زیرا رویدادهای سیاسی و اقتصادی از جمله مناقشه تجاری چین و آمریکا میتوانند شاخصهای بازار سرمایه و بالتبع سود سهامداران و سرمایهگذاران را تحت تاثیر قرار بدهند.
بازارها با آزمندی تمام، همه چرخشها و تغییرات در چشمانداز سیاسی ایالاتمتحده آمریکا و همچنین آغاز فرآیند جدایی بریتانیا از اتحادیه اروپا را دنبال میکنند. این دلواپسیها کاملا قابل درک است؛ زیرا ایالاتمتحده، بریتانیا و اتحادیه اروپا از بزرگترین و اثرگذارترین قلمروهای اقتصادی جهان هستند و آنچه در این مناطق روی میدهد (بهویژه آنچه از آن با عنوان روابط نزدیک ترامپ و روسیه یاد شده و همچنین مذاکرات دوساله بریتانیا و اتحادیه اروپا بر سر برگزیت) میتواند پیامدهای غیرقابلانکاری بر تمامی بازارهای جهان داشته باشد.
در هفتهها و ماههای اخیر، آشکارا شاهد این بودیم که چگونه اعتماد سرمایهگذاران میتواند با تغییر شرایط حاکم بر جغرافیای سیاسی از جمله مناقشه تجاری چین و آمریکا دستخوش تحول شود. شاخص VIX (که از آن با عنوان ترس سنج نیز یاد میشود) در تاریخ ۸ مه، کمترین مقدار را در ۲۳ ساله اخیر داشته است. از این شاخص برای ارزیابی میزان فراریت در شرکتهای حاضر در فهرست S&P 500 استفاده میشود. پسازآنکه اخباری پیرامون ارتباط پنهانی احتمالی ترامپ با روسیه منتشر شد، این شاخص با رشدی جهشوار به عدد ۱۵ رسید. آنطور که ادعا شده خبرهای مربوط به فساد رئيس جمهور برزیل نیز در رشد ناگهانی این شاخص بی تاثیر نبوده است. این شاخص در ادامه در ماه ژوئن به عددی میان ۱۰ و ۱۱ رسید؛ شاید به این دلیل که سرمایهگذاران به این استدلال دل خوش کردند که استیضاح رئیسجمهور شاید آنچنانکه به نظر میرسد، تاثیر مخربی بر بازارها نداشته باشد.
در واقع، اگرچه محرکهای ژئوپلیتیک ممکن است باعث وقوع چنین جهشهایی در شاخصها شود؛ اما این شاخصها هم بهسختی روی آرامش را به خود میبینند (به این معنا که بازار همیشه با مسئله عدم قطعیت دستوپنجه نرم میکند). به بیان سادهتر، به نظر میرسد که عوامل گستردهتری که بر بازار تاثیر دارند، کماکان بر مدار مثبت باقی بمانند و از تاثیر محرکهای سیاسی بکاهند. از جمله عمدهترین این عوامل میتوان به رشد درآمد شرکتها هم در آمریکا و هم در سطح جهان اشاره کرد. از دیگر عوامل تاثیرگذار در بازار میتوان به کاهش سختگیریها در سیاستهای پولی بینالمللی برای آینده نزدیک یاد کرد.
تاثیر مناقشه تجاری چین و آمریکا بر اقتصاد چین
یکی از محرکهای بالقوه برای افزایش شاخص VIX که ممکن است پایداری بیشتری داشته باشد و باعث ایجاد تلاطم در بازارهای جهانی شود، افول اعتباری محتمل در چین است.
اعتبار چین از آغاز رشد عظیم اقتصادی این کشور از سال ۲۰۱۲ توانسته باعث تقویت شالودههای رشد در اقتصاد جهانی شود. افزون بر این، سرمایهگذاری چینیها در پروژههای زیرساختی توانسته تاثیر قابلتوجهی بر بازارهای نوظهور و قیمت کالاهای اقتصادی بگذارد.
شکاف اعتباری چین در اوایل سال به اوج خود رسید و از آن زمان به مدد سیاستهای مهار اعتباری رو به کاهش گذاشته است. اکنون این خطر وجود دارد که چین در تلاش برای محدودسازی اعطای تسهیلات اعتباری، سیاستهای انقباضی را در پیش بگیرد و اقتصاد، یارای تحمل این سیاستها را نداشته باشد و دورهای از کاهش رشد و رکود اقتصادی را شاهد باشیم. در نتیجه ممکن است شاهد سرکوب دوباره ارزش پول چین باشیم که به نوبه خود میتواند منجر به ایجاد تورم منفی در غرب شود.
خلاصه آنکه سوالی که با آن مواجه هستیم این نیست که چه زمانی آهنگ رشد دومین اقتصاد بزرگ جهان کند میشود؛ بلکه پرسش اصلی این است که با چه نرخی قرار است این اتفاق رخ بدهد.
به نظر میرسد فارغ از اهمیت کم یا زیاد این عوامل، بسیاری از مجادلات سیاسی از جمله مناقشه تجاری چین و آمریکا کف روی آب باشند که بهزودی از بازارهای جهانی رخت خواهد بست. اما بااینحال، شماری از سرمایهگذاران، سرشان برای این جدلها درد میکند. آیا آنها بیش از آنکه بایدوشاید، تحت تاثیر عوامل ژئوپلیتیکی از جمله حواشی پیرامون ترامپ و برگزیت قرار دارند یا نه؟
تنزل رتبه بدهیهای حاکمیتی چین در انتهای ماه مه شاید زنگ هشداری برای بازارها بود. اما در کمال تعجب، این اتفاق با بیتوجهی کامل بازارها روبهرو شد. در واقع، حتی شاخصهای اصلی بازار سهام در طول هفته شاهد افزایش نیز بود.
من پیشنهاد میکنم که اکنون سرمایهگذاران بینالمللی، بیش از هر زمان دیگری نسبت به تنوعبخشی در کلاسهای دارایی و حضور فعال در دیگر بازارها اقدام کنند تا بتوانند از سبد سهام خود محافظت کرده و در مسیر دستیابی به اهداف مالی بلندمدت خود به موفقیت دست پیدا کنند.
شاید رایجترین رویکرد برای تنوعبخشی به سبد سهام، سرمایهگذاری در کلاسهای دارایی باشد که کمترین همبستگی ممکن را نسبت به هم داشته باشند. این بدان معناست که آن کلاسهای دارایی کمترین وجوه مشترک را با یکدیگر داشته و حتی مخالف هم حرکت کنند. برای مثال، بسیاری از سرمایهگذاران از این هراس دارند که کاهش قیمت نفت میتواند منجر به کاهش سهام شرکتهای فعال در حوزه انرژی مانند بی پی و شل شود. حال یک سبد سهام متنوع، علاوه بر سهام شرکتهای انرژي، سهام شرکتهای فعال در حوزه حملونقل هوایی را نیز در خود جای داده است که معمولا با کاهش قیمت حاملهای انرژی، شاهد رونق در کسبوکار خود هستند.
ما معمولا در عمل تمایل به سرمایهگذاری در صندوقهایی داریم که طیفی متنوع از سهامها را در خود جای دادهاند. تمایل به کنار هم قرار دادن سهامهای ناهمبسته و حتی با همبستگی منفی در یک سبد سهام میتواند منجر به ایجاد یک سبد سهام جهانی با کلاسهای دارایی چندگانه شود.
این نوع از سبدها میتوانند شامل انواع و اقسام اوراق قرضه از جمله اوراق قرضه شرکتی باشند. بخش مربوط به سهام نیز در سبد سرمایهگذاری میتواند طیفی متنوع از سهامها را دربر بگیرد.
این راهبرد در سرمایهگذاری میتواند قرار گرفتن در معرض ریسک را کاهش دهد؛ چه آنکه این ریسک، برگزیت باشد یا توییت های ترامپ، کاهش رشد اقتصادی چین یا یک معضل حاد یک شرکت که میتواند بخشی از سبد سهام را دود کند و به هوا بفرستد.